در برخی کتابهای دعا، از مناجاتی با نام «دعای مشلول نیلوبلاگ» یاد شده است.برای این دعا سندی ذکر نشده است، اما همینکه در برخی کتب قابل استناد بدان اشاره شده، و از آن جهت که محتوای آن قابل پذیرش است، میت, ...ادامه مطلب
خودارضایى از گناهان کبیره محسوب مىشود و عوارض نامطلوبى در دنیا و آخرت دارد و آنچه در پرسش ذکر شده، مجوّز ارتکاب حرام نیست. میدانیم که حضرت یوسف(ع) که قرآن کریم از داستان او با عنوان زیباترین داستا, ...ادامه مطلب
بیشتر مراجع نجاست چنین مایعی را وابسته به آن دانستهاند که در عُرف به این مایع که از بخار نجاسات به وجود آمده، ادرار یا مدفوع گفته شود یا خیر؟ به عبارت دیگر، گاه تنها بر اثر تبخیر ادرار، مایعی به دس, ...ادامه مطلب
اگر ما در دعاهایمان خدا را به حق اولیائش سوگند میدهیم، برگرفته از آموزههای قرآن و روایات است، زیرا خداوند خود را ملزم دانسته که برای اولیای خود امتیازاتی را در نظر بگیرد:[1]1. «ثُمَّ نُن, ...ادامه مطلب
کلمه «سیّد» از ریشه «سود» به معنای بزرگی و شرف است[1] و به شریفترین و رفیعترین چیزی، سید آن گفته میشود.[2] به کسی که سرپرست جمعیت زیادی باشد نیز «سیّد» گفته میشود.[3] لذا هر کسی میتواند سید افراد, ...ادامه مطلب
گرچه دانشی که صریحاً به نام «دانش اصول فقه» نامیده شود، در آن زمان وجود نداشته است، اما منشأ و آغاز پیدایش این دانش به زمان ائمه(ع) و به ویژه به عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برمیگردد؛ این دانش در آغاز به صورت یک سری قواعد کلی فهم قرآن و حدیث از سوی امامان شیعه مطرح شد، و به وسیله شاگردان ایشان توسعه یافت.توضیح اینکه «علم اصول» در آغاز در دامن «علم ف, ...ادامه مطلب
«پاسخ نقضی» همانگونه که از نام آن پیدا است، به این معنا است که برای رد یک استدلال، حداقل یک مورد نقض برای آن پیدا و بیان کرد.اما «پاسخ حلی» آن است که جهات نقص استدلال طرف مقابل، اشتباهات و مغالطههایی که در آن صورت گرفته است بیان شود.نمونه اول:اگر فردی معتقد به قرآن باشد، اما در وجود امام زمان(عج) – به دلیل عمر طولانی ایشان – تردید کند، اینگونه پاسخ میده, ...ادامه مطلب
قرآن کریم در توصیف ماجرای محبوس شدن حضرت یونس(ع) در شکم ماهی میفرماید:«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون»؛[1] «اگر او از تسبیح کنندگان نبود، مسلّماً تا روز رستاخیز در شکم ماهی میماند».در تفسیر این آیه ابتدا باید گفت؛ اگر عبارت «تا روز رستاخیز» را به «تا قبل از نفخه اول» نیز تفسیر کنیم، مشکلی وجود نخواهد داشت؛ زیرا جریان رستاخیز و برانگیخته شدن عملاً با نفخه اول آغاز میشود. همانگونه که مهلت خواستن شیطان از پروردگار با عبارت «أَنْظِرْنی إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون»[2] به معنای مهلت خواستن تا نفخه اول است و گرنه، میان نفخه اول و دوم، زمینهای برای فعالیت شیطان نیست.با این مقدمه باید گفت که احتمالاتى در مورد این آیه از سوی مفسران بیان شده است:1. هم یونس و هم ماهی زنده مانده و یونس به صورت یک زندانى تا روز قیامت در شکم ماهى محبوس بود.[3]2. یونس از دنیا میرفت و ماهى به صورت قبری [سیّار] برای او، زنده میماند.[4]3. یونس و ماهى هر دو میمردند و شکم ماهى قبر یونس میشد، و او در دل ماهى و ماهى در دل زمین تا روز رستاخیز دفن مىشدند،[5] و یا به قعر دریا فرو میرفتند.[6]4. این تعبیر، کنایهای از مدت طولانى است؛ یعنى یونس تا مدتى طولانى در این زندان باقى میماند.[7]برخی از مفسران در نقد این احتمالات گفتهاند: مراد، جاوید بودن مکث ی, ...ادامه مطلب
در روایات به این مطلب اشاره شده است که هر گرفتاری، نگرانی، بیماری و ... میتواند پیامد یک گناه و نیز کفارهای برای آن باشد. از سوی دیگر از آنجا که انسان مؤمن در پیشگاه خدای متعال محترم میباشد، اگر مرتکب گناهی شود، با رحمت واسعه خود در همین دنیا با مشکلات و بلایا او را پاک نموده و حساب گناهانش را به آخرت که عقوبتش بسیار سنگینتر است موکول نمینماید.در اینباره، روایاتی بیان میشود:1. امام صادق(ع) فرمود: از رحمت خدا دور باد هر آنکه چهل روز بگذرد و او گرفتار هیچ دردسری نشود! راوی میگوید: از این سخن تعجب کرده و پرسیدم: ملعون است؟! حضرت فرمود: بلی، ملعون است! و چون نگرانی را در چهرهام مشاهده نمود اینگونه فرمود: ای یونس این دردسرها (لزوماً مصیبتهای ناگوار نیست، بلکه) شامل خراش تن، سیلی خوردن، لغزیدن، افتادن از بلندی و مانند آن نیز میشود. ای یونس! مؤمن نزد خدا گرامیتر از آن است که چهل روز از او سپری شود و از پلیدیها پاک نشود حتی با مبتلا شدن به غم و اندوهی که دلیلش را نمیداند! به خدا سوگند گاهی یکی از شما پولهایش را میشمرد و آنرا کم مییابد و به همین جهت اندوهگین میشود و دوباره آنرا میشمارد و میبیند که درست بوده و در شمارش آن اشتباه کرده و همین مقدار ناراحتی سبب کاستهشدن گناهانش میگردد.[1]2. امام صادق(ع) فرمود: «خدای تبارک و تعالی، همواره مؤمن را گرفتار میسازد، هیچ شب, ...ادامه مطلب
قرار گرفتن تحت فرمان قدرتهای سلطهطلب که در پی تسلط ظالمانه بر کشورها و ملتها هستند امری خلاف شرع است، زیرا دین اسلام سلطه کافران بر مؤمنان را برنمیتابد. بر این اساس، همراهی و همگامی با این قدرتها جایز نیست مگر در مواردی خاص که شرایط موجود کشور یا منطقه چنین ضرورتی را اقتضا کند که در همان موارد نیز باید به حداقلها اکتفا کرد.حال اگر برخی از دولتهای کشورهای اسلامی، بر خلاف این قاعده عمل کردند، باید تا حد امکان در برطرف شدن چنین رابطهای کوشید، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که گاهی وجود یک حکومت ضعیف اسلامی بهتر از نابودی مطلق آن است. از اینرو، اگر امکان رفع ضعفها و کاستیها وجود ندارد، نباید با انجام اقدامات نسنجیده موجب تضعیف دولت اسلامی شد، بلکه در این رابطه باید قاعده اهم و مهم را رعایت کرد. البته این مطلب به معنای این نیست که اگر زمینه برای بهتر ساختن اوضاع و کاهش وابستگی به بیگانگان وجود دارد، از این کار خودداری شود.2. درباره چگونگی رفتار با این نوع دولتها باید از رهنمودهای علما و رهبران دینی کشور یا فقهایی که در کشورهای دیگر حضور داشته و شخصیتی جهانی دارند و اهل سیاست و تقوا و آگاه از مسائل روز هستند، پیروی کرده و از انجام کارهای خودسرانه که ممکن است نتیجه عکس داشته باشد، خودداری شود. , ...ادامه مطلب
این روایت در منابع مختلف روایی آمده است،[1] و از نظر محتوایی ایرادی بر آن وارد نیست؛ زیرا امام علی(ع) در مدت کوتاهی که با فاطمه(س) زندگی کرد از نظر مالی در موقعیتی نبود که بتواند تمام نیازهای زندگی را برای خانواده خود تهیه نماید و فاطمه(س) با اطلاع کامل از وضعیت حضرت علی(ع)، تن به این ازدواج داد و از طرفی به این موضوع آگاه بود که امام علی(ع) توانایی خرید تمام احتیاجات زندگی خصوصاً در برخی زمانها را نداشت، حال با این آگاهی قبلی، با دو روش میتوانست به زندگی خود ادامه دهد:الف. با آنکه میدانست که چیزی در بساط علی(ع) نیست، او را برای خرید مایحتاج خانه تحت فشار قرار دهد. که طبیعتاً چنین روشی از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) تصور ندارد.ب. یا آنکه تا کارد به استخوان نرسیده، خانه را به گونهای مدیریت کند که شوهرش علاوه بر فقر مادی، با این مشکل روبرو نشود که برای اداره خانواده به وام گرفتن رو آورده و یا به فعالیتهای پایینتر از شأن خود بپردازد.دختر پیامبر(ص) راه دوم را انتخاب نمود و با این کار درس بزرگی به همه داد.البته ممکن است که این پرسش به وجود آید که چگونه خود امام علی(ع) - با آنکه از دانش غیب نیز بهره داشت - به صورت مستمر به وضعیت افراد تحت پوشش خود رسیدگی نمیکرد، تا آنان دچار این حد از گرسنگی نشوند؟پاسخ آن است که امامان در این موارد از دانش غیبی خود بهره نمیجستند و مانند مردم عادی , ...ادامه مطلب
در فرض سؤال، هرچند که کار حرامی صورت گرفته و باید به نحو مقتضی جبران شود، ولی استفاده از گاز اشکالی ندارد.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):میتوانید از گاز استفاده کنید.حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):تکلیفی ندارید.حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):استفاده از آن جایز است.حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):استفاده از مورد یاد شده در سؤال اشکال ندارد.لینک به سایت استفتائات [1]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی و شبیری زنجانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست. , ...ادامه مطلب
برای امام دوازدهم حضرت مهدی(عج) نامهای بسیاری در روایات ذکر شده است که در اینجا به توضیح مختصری در مورد دو نام یاد شده در پرسش خواهیم پرداخت:1. ولی عصر«عصر» به معنای روزگار است و به همین معنا نیز خداوند در سوره عصر قسم یاد نموده است.[1] البته برای عصر معانی دیگری نیز؛ مانند زمان نزدیک به مغرب، فشردن، حبس و ... بیان شده است.واژه «ولی» نیز گرچه دارای چند معنی در لغت عرب میباشد،[2] اما در اینجا با توجه شواهد پیرامونی به معنای سرپرست میباشد. بنابراین معنای «ولی عصر» یعنی سرپرست زمان.در تایید این معنا، مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق(ع) درباره معناى سخن پروردگار: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»، پرسیدم، آنحضرت – در بیان بطنی از قرآن - فرمود: مقصود از این «عصر»، عصر خروج قائم(ع)است... .[3]2. بقیة الله«بقیه» به معنای آنچه از چیزی باقی میماند میباشد.[4]اما اینکه چرا به امام زمان(عج) بقیة الله میگویند، میتوان گفت که استفاده از این لقب برای حضرتشان برگرفته از آیه 86 سوره هود است، آنجا که خداوند میفرماید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»؛ آنچه خداوند براى شما باقى گذارده، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید.در همین راستا در روایتی میخوانیم:اول سخنى که امام مهدی(عج) بر زبان میآورد این آیه شریفه است: بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إ, ...ادامه مطلب
آراسته شدن به اخلاق خداوندی از توصیههایی است که در روایات نسبت به همه انسانها بیان شده است، و از آنان خواسته شده است تا خود را به اخلاق الهی آراسته سازند.[1] البته، شایان توجه است که خداوند صفاتی؛ مانند خالقیت، رازقیت و ... دارد که وجود چنین صفاتی در دیگران به معنای واقعیاش متحقق نمیشود. ائمه(ع) کسانی بودند که به اخلاق و صفات مجاز الهی در حد کمال، متخلق شدهاند. عین آنچه در سؤال به عنوان روایت ذکر شده است، در منابع روایی و حدیثی پیدا نشد، اما مشابه آن در منابع روایی آمده است؛ چنانکه در روایاتی امام صادق(ع) فرمودند: «اجْعَلُونَا عَبِیداً مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم»؛[2] (ما را مخلوق خداوند بدانید، و هر چه میخواهید ]از صفات نیکو [ برای ما بگویید)، ناظر به همین مطلب است که ائمه اطهار(ع) متخلق به اخلاق و صفات الهی شدهاند و در نهایت امکان به این صفات دست پیدا کردهاند، جز آنکه آنان بندگان خدا و مخلوق او هستند. همانطور که میدانیم غلوّ در آن است که ائمه(ع) را در جایگاه خدایی و ربوبی نشانده و خلقت و ربوبیت را اصالتاً به آنان نسبت دهیم،[3] اگر در این ورطه نیفتیم، نسبت دادن دیگر صفات حسنه به آن بزرگواران هیچ محذوری ندارد. [1]. برای نمونه؛در روایتی آمده است: «تخلقوا باخلاق الله»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 58، ص 129، بیروت، دار الا,«نزلونا,الربوبیه ...ادامه مطلب
استفاده از انگشتر، یکی از سنتهای پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) بود. در برخی گزارشها، به جنس انگشتر آن حضرات نیز اشاره و به استفاده از آنها توصیه شده است.[1] چگونگی شکل و طرح روی انگشتر نیز در برخی روایات، سفارش شده است.[2] در مورد انگشتر پیامبر اکرم(ص) نخست از جنس انگشتر آنحضرت و سپس در مورد نقش آن روایاتی نقل میشود. الف. جنس انگشتر پیامبر(ص) در مورد جنس انگشتر آنحضرت چند گزارش وجود دارد که قابل جمعاند: 1. عقیق سرخ: نقل است وقتی نام پیامبر(ص) و ادعای نبوت ایشان به گوش نجاشی پادشاه حبشه رسید، به اطرافیانش گفت: باید این مرد را آزمایش کنم! برای او هدایایی میفرستم و به راست و یا دروغ بودن ادعایش پی میبرم. سپس هدایای گرانبهایی مانند نگین یاقوت و عقیق را برای پیامبر فرستاد. وقتی این هدایا به حضرتشان رسید، آنها را میان اصحاب خود تقسیم کرده و برای خود تنها نگین عقیق سرخی را برداشت.[3] 2. نقره: «پیامبر(ص)، انگشتری از جنس نقره بر دست خود قرار داده بودند».[4] همچنین در روایت دیگر، ابن عباس میگوید: پیامبر خدا(ص) میخواست برای عجمها نامهای بنویسد و آنها را سوى خدا دعوت کند. یکى گفت: اى پیامبر خدا! آنها نامهاى را که مهر نداشته باشد نمیپذیرند. لذا پیامبر(ص) فرمود تا انگشترى از آهن براى او بسازند و در انگشت خود کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: «آنرا از,انگشتری ...ادامه مطلب