بنابر روایاتی؛ هنگام تولد امام حسن مجتبی(ع)، آنحضرت را در لباس زردی پوشانده بودند و نزد پیامبر اکرم(ص) آوردند و حضرتشان نوزاد را در آغوش گرفت و بر اساس برخی گزارشها او را با لباس سفید پوشاند.
درباره کسی که نوزاد را با لباس زرد نزد پیامبر(ص) آورد، نقلهای مختلفی وجود دارد:
1. اسماء بنت عمیس میگوید: زمانی که حسن(ع) به دنیا آمدند، پیامبر(ص) فرمودند: فرزندم را به من بده! من نیز نوزاد را که با پارچهای زرد پوشانده بودم، تقدیم ایشان کردم. پیامبر(ص) پارچه زردرنگ را کنار گذاشت.[1] در نقل دیگری، پیامبر اسلام(ص)، اسماء را از این بابت سرزنش نمودند.[2]
2. عروه بن فیروز از سواده بنت مسرج(مسرح) روایت میکند: زمانی که فاطمه(س) زایمان کردند، من خبرش را به پیامبر(ص) رسانده و حضرتشان را خوشحال کردم و حسن(ع) را که با پارچه زردرنگی پیچیده بودم نزد ایشان بردم؛ اما پیامبر(ص) پارچه سفیدی را به جای آن پارچه قرار دادند.[3]
در نقل دیگری، سواده میگوید: هنگامی که پیامبر(ص) از این بابت ما را سرزنش کرد، من گفتم:«وَ لَمْ أجِدْ من ذلک بُدّاً»؛[4] «پارچه دیگری نداشتیم!».
3. امام سجاد(ع) فرمود: «هنگامی که حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) را به دنیا آورد و با امام علی(ع) در مورد نامش گفتوگو میکرد، پیامبر اسلام(ص) به آنجا آمد و به دنبال آن، نوزاد را که در لباس زردی پوشیده شده بود، خدمت حضرتش آورده شد. پیامبر(ص) فرمود: مگر توصیه نکردم که لباس زرد بر نوزاد نپوشانید؟! سپس آن لباس را انداخت و پارچه سفیدی را برداشته و نوهشان را در آن پیچید».[5]
اگرچه در این روایت، سرزنشی از سوی پیامبر(ص) در این زمینه مشاهده میشود، اما مشخص نیست که چه کسی لباس را پوشانده و چه فردی نوزاد را خدمت پیامبر(ص) آورده است.
از دیگر روایات نیز برمیآید که پوشاندن نوزاد توسط اطرافیان بود و نه پدر و مادر.
در نتیجه نمیتوان گفت که پیامبر اسلام، دختر و یا دامادشان را از این بابت سرزنش کرده باشند، و حتی اگر مخاطب سرزنش را والدین نوزاد بدانیم، باز هم به مقام عصمت آنان لطمهای وارد نمیکند؛ زیرا اولاً: توصیه پیامبر اسلام(ص)، توصیهای دوستانه و نه آمرانه بود و همین طور سرزنش ایشان، سرزنشی دوستانه بود که گاه خود پیامبر(ص) نیز اینگونه از طرف خداوند سرزنش میشد. [6] ثانیاً: همانطور که در برخی نقلها آمده، پارچه دیگری در آن خانه وجود نداشت و آنان ناچار بودند از همین پارچه زرد رنگ استفاده کنند.
[1]. صدوق، محمد بن على، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردى، مهدى، ج 2، ص 25 - 26، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 25 و 26، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[3]. ابن اثیر جزرى، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 6، ص 156 - 157، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن على، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج 8، ص 195، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 13، ص 169، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، معرفة الصحابة، ج 5، ص 254، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1422ق؛ قاضى نور الله مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج 26، ص 340، و ج 33، ص 440، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409ق.
[5]. صدوق، محمد بن على، الأمالی، ص 134، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق؛ همو، علل الشرائع، ج 1، ص 137، قم، کتاب فروشى داورى، چاپ اول، 1385ش.
[6]. توبه، 43؛ کهف، 6 و ...
اسلام تسکت...
ما را در سایت اسلام تسکت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان islamtext بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 20:13