ابتدا باید گفت کمتر روایتی, با سلسله اسناد کاملاً معتبر وجود دارد که با آمدن علوم جدید، نتوان هیچ معنای صحیحی از آن برداشت کرد.[1] با این وجود اگر چنین اتفاقی به صورت استثنایی رخ دهد، وثاقت, تمام راویان,, ...ادامه مطلب
گرچه دانشی که صریحاً به نام «دانش اصول فقه» نامیده شود، در آن زمان وجود نداشته است، اما منشأ و آغاز پیدایش این دانش به زمان ائمه(ع) و به ویژه به عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برمیگردد؛ این دانش در آغاز به صورت یک سری قواعد کلی فهم قرآن و حدیث از سوی امامان شیعه مطرح شد، و به وسیله شاگردان ایشان توسعه یافت.توضیح اینکه «علم اصول» در آغاز در دامن «علم ف, ...ادامه مطلب
«پاسخ نقضی» همانگونه که از نام آن پیدا است، به این معنا است که برای رد یک استدلال، حداقل یک مورد نقض برای آن پیدا و بیان کرد.اما «پاسخ حلی» آن است که جهات نقص استدلال طرف مقابل، اشتباهات و مغالطههایی که در آن صورت گرفته است بیان شود.نمونه اول:اگر فردی معتقد به قرآن باشد، اما در وجود امام زمان(عج) – به دلیل عمر طولانی ایشان – تردید کند، اینگونه پاسخ میده, ...ادامه مطلب
این روایت در منابع مختلف روایی آمده است،[1] و از نظر محتوایی ایرادی بر آن وارد نیست؛ زیرا امام علی(ع) در مدت کوتاهی که با فاطمه(س) زندگی کرد از نظر مالی در موقعیتی نبود که بتواند تمام نیازهای زندگی را برای خانواده خود تهیه نماید و فاطمه(س) با اطلاع کامل از وضعیت حضرت علی(ع)، تن به این ازدواج داد و از طرفی به این موضوع آگاه بود که امام علی(ع) توانایی خرید تمام احتیاجات زندگی خصوصاً در برخی زمانها را نداشت، حال با این آگاهی قبلی، با دو روش میتوانست به زندگی خود ادامه دهد:الف. با آنکه میدانست که چیزی در بساط علی(ع) نیست، او را برای خرید مایحتاج خانه تحت فشار قرار دهد. که طبیعتاً چنین روشی از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) تصور ندارد.ب. یا آنکه تا کارد به استخوان نرسیده، خانه را به گونهای مدیریت کند که شوهرش علاوه بر فقر مادی، با این مشکل روبرو نشود که برای اداره خانواده به وام گرفتن رو آورده و یا به فعالیتهای پایینتر از شأن خود بپردازد.دختر پیامبر(ص) راه دوم را انتخاب نمود و با این کار درس بزرگی به همه داد.البته ممکن است که این پرسش به وجود آید که چگونه خود امام علی(ع) - با آنکه از دانش غیب نیز بهره داشت - به صورت مستمر به وضعیت افراد تحت پوشش خود رسیدگی نمیکرد، تا آنان دچار این حد از گرسنگی نشوند؟پاسخ آن است که امامان در این موارد از دانش غیبی خود بهره نمیجستند و مانند مردم عادی , ...ادامه مطلب
بهطور کلی؛ امام علی(ع) درباره رعایت اولویتها در فراگیری علم و دانش میفرماید: «پرسشهایت در مورد چیزهایی باشد که دانستن آنها برایت لازم بوده و بهانهای برای نیاموختن آنها نداری».[1] «محدوده دانش به قدری گسترده است که نمیتوان به تمام آن دست یافت، پس بخشهای نیکوتر و لازمتر هر دانشی را بیاموزید».[2] «عمر کوتاهتر از آن است که همه آنچه که دانشش زیبنده تو است، فراگیرى، پس به ترتیب اهمیت بیاموز».[3] ابن عباس میگوید: بادیهنشینى نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: اى پیامبر خدا! از شگفتیهاى دانش به من بیاموز. حضرت فرمود: «با اساس دانش چه کردهاى که از شگفتیهایش میپرسى؟» مرد گفت: اى رسول خدا! اساس دانش چیست؟ فرمود: «شناخت خدا آنچنان که باید». بادیهنشین گفت: شناخت خدا آنچنان که حق شناخت او است، چگونه است؟ فرمود: «او را بىمانند و شبیه و همتا بدانى و اینکه یکتا، یگانه، پیدا، نهان، نخست و پایان است. نه همتایى دارد و نه همانندى، پس این حق شناخت او است».[4] توضیح این دسته از روایات: از دیدگاه اسلام، هر انسانی باید برای رسیدن به یقین در اعتقادات دینی خود تلاش کند (چنانکه در روایت منقول از ابن عباس اشاره شده)؛ اما اسلام هیچگاه از علوم دیگر غافل نبوده و تخصصیشدن دانشهای مادی را نیز میپذیرد و اینکه افراد باید تخصصهای لازم را برای اشتغال به کارهای , ...ادامه مطلب
1. اقتصاد به معنای کارآفرینی و ایجاد ثروت نه تنها مورد نکوهش نبوده، بلکه بدان توصیه شده است. و برخی از امامان(ع) نیز بدین امر اقدام کردهاند و در طول تاریخ عالمانی را میبینیم که با فعالیتهای اقتصادی خود، از قدرت مالی خوبی نیز برخوردار بودند. [1] اما اینکه سیره برخی علما اینگونه نبوده، شاید از باب اهم و مهم بوده؛ چون میپنداشتند که درگیرشدن با امور اقتصادی، آنان را از تعلیم و تعلم باز میدارد و ,بیشتر,دانشمندان,اقتصاد,چندان,توجّهی,نداشته,ندارند؟,اقتصاد,داشتن,فراوان,نیست؟ ...ادامه مطلب
تعطیل کردن موقت برخی کلاسها توسط نهادهای مسئول میتواند حسب مصالح و تحت شرایطی آزاد باشد و اساتید نیز در صورتی که امکان جبرانی وجود داشته و نیز بر خلاف قانون دانشگاه نباشد میتوانند به چنین کاری اقدام نمایند. اما اگر این تعطیلیها خارج از ضوابط و مقررات باشد و باعث خساراتی شود، افراد دخیل در این کار، ضامن بوده و باید خسارات وارده را جبران نمایند.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین ا,تعطیل,کردن,کلاسهای,درس،,بدون,دلیل,منطقی،,توسط,اساتید,متصدیان,دانشگاه,حکمی,دارد؟ ...ادامه مطلب
1. معنای لغوی «استطاعت»استطاعت از ریشه «طوع»، به معنای وجود چیزی است که فعل(انجام کاری) به سبب آن امکانپذیر میشود و انسان به وسیله امر، استطاعت مییابد که خواستههایش را به عنوان فعل پدید آورد. با این بیان، قدرت یا برای فاعل است و یا تصور کارى است که باید انجام شود، و یا جسمى که تأثیر را میپذیرد و یا ابزاری که فعل با آن انجام میشود.در مقابل استطاعت به این معنا، «عجز» قرار د,اساس,موازین,دانش,کلام،,توانایی,انسان,برای,انجام,کار،,قرار,داده,همراه,کار؟ ...ادامه مطلب
این نوع پرسشها ممکن است نسبت به برخی دیگر از آیات قرآن هم مطرح شود؛ لذا در یک پاسخ کلی باید گفت؛ خدای متعال در این آیات به دنبال آن نیست که بگوید بشر هیچ استعداد و توانایی ندارد، بلکه میخواهد از طریق طبیعت نقش خود را در جهان هستی به رخ منکران کشیده و نشانههای الهی را به مردم گوشزد کند؛ لذا در این, ...ادامه مطلب
در ابتدا باید گفت که «مقایسه» و «الگو قراردادن» مترادف یکدیگر نیستند.الگو و اسوه قراردادن یک فرد به معنای آن است که رفتارهای او را سرمشق خود قرار داده و در جهتی که او حرکت میکند - هر چند با سرعتی کمتر - حرکت کنیم، نه آنکه دائماً خود را با او مقایسه کرده و از اینکه از او کمتریم دچار دلسردی و رکود , ...ادامه مطلب
دانشهای بشری، بیشتر با تلاش و کوشش به دست میآیند. تعلق به یک مکتب دینی و یا منطقهی جغرافیایی نمیتواند باعث پیشرفتهای علمی شود.بر این اساس، اگر یک دین و اندیشمندان وابسته به آن، به آزادی عمل بیشتری برای پژوهشهای علمی معتقد باشند، همچنین، اگر زمامداران منطقهای تلاش کنند تا زمینههای بهتری برای رشد دانش فراهم آورند، طبیعی است دانش بشری در محدوده پیروان آن مکتب و یا ساکنان آن قلمرو رشد بیشتری خواهد داشت.بر این اساس، آنچه در مورد رشد دانش در ایران باستان و یا در میان مسلمانان بیان میشود، تنها ناظر بدان است که ایرانیان نیز زمانی پیشرو در علم بوده و مسلمانان نیز در زمانی پرچمدار دانش بشری بودند؛ لذا به دلیل ایرانی و یا مسلمان بودن، نباید احساس خودباختگی کرده و دانش را منحصر در نژادها و مکتبهای خاص دانست. بنابراین، یادآوری پیشرفتهای علمی منطقه و مکتب ما و نیز برجستهسازی دانشمندان ساکن در این قلمرو و یا معتقد به این دین، تنها در همین راستا توجیه پذیر است، و گرنه خود قرآن تصریح کرده که در بهرهگیری بشر از مواهب مادی، همگان را بهرهمند کردیم بدون آنکه توجه به دین و قلمرو آنان داشته باشیم.[1] همچنین در آیاتی از این کتاب مقدس، به پیشرفتهای مادی چشمگیر در میان جوامع خداگریزی مانند عاد و ثمود اشاره شده است.[2] [1]. اسراء، 20. [2]. اعراف، 74؛ فجر، 7 و 9 و ... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
الف. یادگیری علوم و دانشهایی که مرتبط با پیشرفت مادی بشر هستند، واجب کفایی است و فردی که این دانشها را با نیت خدایی و برای خدمت به مردم آموخته باشد، از پاداش معنوی این دانشآموزیها برخوردار خواهد بود.ب . در مواردی ممکن است این دانشها به شناخت توحید و دیگر اصول دینی کمک برساند که در این صورت نیز به صورت غیر مستقیم در آینده بعد از مرگ انسانها تأثیرگذار خواهد بود.ج. اما اینکه خود این علوم در آخرت فایدهای برای او داشته باشند، شاید بتوان گفت که هر دانشی که در این دنیا آموخته میشود در مقابل آنچه در آن دنیا برای انسان آشکار میشود، قطرهای در مقابل دریا خواهد بود و اینگونه نیست که به عنوان نمونه، یک فیزیکدان از دانش فیزیک خود برای پیشرفت علم در جهان آخرت بهره جوید. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
روایتی در این زمینه از امام محمد باقر (ع) نقل شده است که -"تَفَقَّهُوا فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ إِلَّا فَأَنْتُمْ أَعْرَاب"؛[1] در حلال و حرام تحقیق و جستوجو کنید، و گرنه مانند بادیه نشینهای عرب خواهید بود! مراد این روایت، فقاهت به معنای اصطلاحی آن نیست، بلکه مراد این است که در باره شناخت حلال و حرام و احکام و معارف دینتان تحقیق کنید و دنبال آموختن آنها باشید، و گرنه شما هم از نظر جهل و دورى از تمدن نظیر اعراب[2] خواهید بود. بنابر این، منظور این روایت تحقیق و جستوجو و رفتن به دنبال شناخت دین است؛ یعنی اگر کسی دین و دستوراتش را نشناخت مانند بادیه نشینان عرب خواهد بود که قرآن در باره آنها فرمود: «الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً...»؛[3] بادیه نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است و به ناآگاهى از حدود و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند و خداوند دانا و حکیم است!کفر و نفاق آنان (اعراب) از این جهت شدیدتر است که به سبب دوریشان از تمدن و محرومیتشان از برکات انسانیت؛ از قبیل علم و ادب، خشنتر و سنگدلتر از سایر طبقاتاند؛ همچنین از شنیدن قرآن و بیم دادن پیامبر اسلام (ص) دورتر بودند.معناى آیه این است که بادیه نشینان اگر کافر یا منافق بودند در کفر و نفاق خود سختتر از مردم شهر هستند، به دلیل آنکه از دسترسى و شنیدن حجتهاى الاهى و مشاهده معجزات و برکات وحى دورند؛ و به همین جهت از هر طبقه دیگرى به نفهمیدن و ندانستن حدودى که خدا نازل کرده و معارف اصلى و احکام فرعى از قبیل واجبات و مستحبات و حلال و حرام ها سزاوارترند.[4]این آیه در واقع بیانگر این است که مذمت اعراب فقط به علت کفر و نفاق، و جهل آنان به احکام خدا که آنها را بر پیامبر اسلام نازل کرده بوده است، ولى صرف بدوى بودن موجب مذمت اعراب نمیتواند باشد. آرى، زندگى بدوى و دورى آن از مردم متمدن است که باعث غلظت طبع انسان و تجاوز از حد میگردد. بنابر این، گناه از محیط زیست است، نه از شخص بدوى.[5] [1] برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 1، ص 227، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [2] منظور از اعراب در این جا بادیه نشینهایی هستند که با وجود امکان مهاجرت به مراکز فرهنگی، ترجیح دادهاند به زندگی گذشتۀ خود ادامه دهند و به همین دلیل در شناخت نسبت به اسلام و احکام الاهی در جهل و نادانی بسر, ...ادامه مطلب