در ارتباط با ناخوشایند بودن طلاق در دین اسلام باید گفت؛ طلاق راه علاجی است که گاه بدون دلیل مورد استفاده قرار گرفته و گاه راه گریزی از آن نیست و تنها طلاقی ناپسند است که بدون دلیل کاملاً موجهی انجام, ...ادامه مطلب
1. واژه «عام» در اصطلاح علم اصول، عبارت است از: هر لفظ یا کلامی که همه آنچه را که صلاحیت دارد، در بر گیرد.[1] در مقابل خاص، که عبارت است از: هر لفظی که از آن، یک معنا اراده شود، چه آن یک معنا، معین باشد؛ مانند نام فردی شناخته شده، یا معین نباشد؛ مانند نام اشیاء.[2]حال، در علم اصول گفته میشود، هر گا, ...ادامه مطلب
آنچه که امروزه به عنوان «جشن طلاق» در برخی گروههای اجتماعی در حال رواج است، شاید در نگاه اول موضوعی کاملاً ناهمخوان با آموزههای دینی ارزیابی شود، اما حقیقت آن است که از دو دیدگاه میتوان به این موضوع نگریست که از یک نگاه، چنین جشنی با آنچه اسلام به دنبال آن است در تضاد بوده، اما از نگاه دیگر نه تنها هیچ ناهمخوانی با تعالیم دینی ندارد، بلکه در قرآن و سنت بدان تأکید هم شده است.بر این اساس، این جشن را در دو بخش مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد.دیدگاه اول: جشن طلاقی که مورد پذیرش نیستمیدانیم که طلاق و جدایی زن و شوهر اگرچه به دلایلی در فقه و حقوق اسلامی مورد پذیرش قرار گرفته است، اما همواره به عنوان آخرین راه حل توصیه میشود و تأکید شده است که ناپسندترین حلال در پیشگاه خدا همین جداییها و از هم پاشیدگی خانوادهها است.اکنون اگر هر رفتار و رویکردی در جامعه اسلامی رواج یابد که قبح طلاق را از بین برده، و جدایی را که اکنون موضوعی ناپسند در جامعه دینی است، انتخابی پسندیده وانمود کند و نابودی یک زندگی مشترک را نه به عنوان آخرین راه، بلکه به عنوان اولین و سادهترین راه حل معرفی نماید، بدیهی است,برگزاری جشن طلاق,برگزاری جشن طلاق در تهران,چگونگی برگزاری جشن طلاق ...ادامه مطلب
طلاقی که در آن زن به شوهرش مایل نیست و از او کراهت دارد، ولی شوهر مایل به طلاق نیست و زن برای جلب رضایت و موافقت شوهر مهر یا مال دیگر خود را به او میبخشد که طلاقش دهد، «خلع» گویند.[1] به بیانی روشنتر؛ طلاق خلع آن است که زن به هر علّتى نخواهد با شوهرش به زندگى ادامه دهد و شوهر هم مایل به طلاق دادن او نباشد، ولى زن براى راضى کردن او به طلاق، تمام مهریه را ببخشد، یا مقدارى مال به اندازه مهریه یا کمتر از مهریه یا بیشتر از مهریه به او بدهد تا راضى شود او را طلاق دهد.در ماده 1146 قانون مدنی نیز به تبعیت از فقه شیعی آمده است: «طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد، اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد».گفتنی است؛ مقدار بذل مال از سوی زن در طلاق خلع، باید با رضایت زن و مرد باشد، و نباید زن یا مرد را مجبور به پرداخت یا قبول مقداری خاص نمود.[2] بنابر این اگر مرد با مقداری که زن پیشنهاد میدهد راضی نشود، طلاق محقق نمیشود.البته نظر مراجع معظم تقلید درباره کراهتی[3] که در خلع شرط شده است، مختلف است:برخی میگویند اگر زن به هر علتی نخواهد به زندگی زناشویی ادامه دهد، میتواند با پرداخت خلع، طلاق بگیرد[4] و برخی دیگر آن کراهتی را معتبر میدانند که به علت همین ناسازگاری ترس از ارتکاب گناه باشد و زن احیاناً شوهر را به مراعات ننمودن حقوق زناشویى تهدید نماید.[5]طلاق خلع قوانین، خصوصیات و شرایطی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:1. در این طلاق تا زمانی که زن مال بخشیده به شوهر خود را مطالبه نکند، شوهر نمیتواند به او رجوع نماید.[6]2. مرد نباید زن خود را مجبور به انجام طلاق خلع کند.3. باید صیغه طلاق خلع خوانده شود، به این صورت که مثلاً مرد به زن خود بگوید: «...خالعتک»؛ یعنی ... تو را طلاق خلع دادم.4. زن باید بلافاصله قبول را بگوید.5. در طلاق خلع باید آزردگی و بیمیلی فقط از طرف زن باشد و اگر بیمیلی هر دو طرف باشد، به آن طلاق مبارات گویند، نه خلع.6. صیغه و لفظ خلع را باید دو مرد عادل بالغ بشنوند.[7]Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
کاربر گرامی؛با عرض پوزش از تأخیر در پاسخگویی به جهت پرسشهای انبوه، درباره سؤال فوق باید گفت:به صورت کلی، طلاق، امری است که اختیار آن به دست شوهر است، ولی در مواردی حاکم شرع یا قاضی نیز میتواند آن را اجرا نماید و این مسئله در بین اهل سنت نیز با اختلاف در جزییات و موارد، اجرا میشود.برخی از این موارد نزد اهل تسنن عبارتند از:الف. اینکه شوهر به بیماریهای خاصی همچون عنین، خصی و مجبوب مبتلا باشد؛[1]ب. عدم پرداخت نفقه از سوی شوهر؛ج. حبس ابد شوهر؛د. غیبت موقت شوهر؛ و در مورد مدت غیبت، اختلافاتی از شش ماه تا سه سال ذکر شده است. البته مذاهب مالکی و حنبلی معتقدند، این در صورتی است که غیبت شوهر موجب ضرر و آسیب زوجه گردد.ه. آسیب دیدن زن از رفتار شوهر؛ به طوری که زندگی در این حالت برای زن، قابل تحمل نباشد. که مذاهب مالکی حنبلی و شافعی به این مورد اشاره کردهاند.[2]نمایههای مرتبط:22207 (طلاق غیابی)62644 (اختلاف و عسر و حرج زن در زندگی و عدم رضایت شوهر به طلاق)31310 (عیوب فسخ عقد). [2]. ر.ک: مغنیه، محمد جواد، الفقه على المذاهب الخمسة، ج2، ص 451 - 452، دار التیار الجدید - دار الجواد، لبنان، دهم، 1421 ه ق. This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب