ابتدا باید گفت کمتر روایتی, با سلسله اسناد کاملاً معتبر وجود دارد که با آمدن علوم جدید، نتوان هیچ معنای صحیحی از آن برداشت کرد.[1] با این وجود اگر چنین اتفاقی به صورت استثنایی رخ دهد، وثاقت, تمام راویان,, ...ادامه مطلب
روایتی از پیامبر خدا(ص)، درباره بطلان عمل بدعتگذار چنین نقل شده است: «مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ الشَّیْطَانُ وَ الْعِبَادَةَ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَاءَ»؛[1] هرکس به بدعتى عمل کند، شیطان، او را با عبادت تنها میگذارد و حالت خشوع و گریه بر او میافکند.حدیث بالا در برخی منابع شیعی، از جمله در نوادر راوندی(م 570 ق) بدون ذکر سند وجود , ...ادامه مطلب
در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ روایتی وجود دارد که در آن عمرو بن یزید نقل میکند که به امام صادق(ع) گفتم: شنیدهام که فرمودهاید همه شیعیان ما هر چه باشند داخل بهشت خواهند شد؟!آنحضرت فرمود: «این سخن را تأیید میکنم، سوگند به خدا که همه در بهشتاند».عمرو بن یزید: فدایت شوم بسیارى از گناهان [آنان]، کبیره است!امام: «امّا در قیامت همه شما به وسیله شفاعت پیامبرِ مُطاع (اطاعت شونده) یا وصىِّ او داخل بهشت میشوید، ولى ترس و نگرانی من از برزخ شما است».عمرو بن یزید: برزخ چیست؟امام: «برزخ عبارت است از عالم قبر از وقتى که انسان میمیرد تا زمانى که قیامت بر پا میشود».[1]سند روایت این است: «محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد بن عیسى عن أحمد بن محمد عن عبد الرحمن بن حَمّاد عن عمرو بن یزید قال:...».این روایت به جهت مجهول بودن «أحمد بن محمد» و «عبد الرحمن بن حماد» ضعیف میباشد. اما با فرض پذیرش محتوای آن؛ نکته مهم این است که هر فردی - حتی اگر ادعا کند که شیعه است - را نمیتوان شیعه گفت و شیعه واقعی هیچگاه آن قدر گناه نمیکند که نجاتش نوعی ناعدالتی باشد.[2] [1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 242، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. , ...ادامه مطلب
واژه «منافق» از ریشه «نفق» به معنای خروج است.[1] «نِفاق»، مصدر است به معنای منافق بودن.[2]نفاق به معنای وارد شدن از یک در و خارج شدن از در دیگر است؛ از اینرو است که خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ».[3] منافقان فاسقاناند و فلانی فاسق شد، معنایش آن است که از دایره و حصار شرع خارج شد.[4]در نگاهی دیگر "منافق" به معناى نفوذ و پیشروى است. "نَفَق" (بر وزن شفق) نیز به معناى کانالها و تونلهای زیر زمینی است که براى استتار یا فرار از آن استفاده میکنند.[5]حیواناتی مانند روباه براى لانه خود دو سوراخ قرار میدهند: یکى آشکار که از آن وارد و خارج میشوند، و دیگرى پنهان که به محض احساس خطر از آن میگریزند، این سوراخ پنهانى را "نافقاء" گویند، و به این ترتیب "منافق" کسى است که راه مرموز و مخفیانهای براى خود برگزیده، تا با مخفیکارى و پنهانکارى در جامعه نفوذ کند، و به هنگام خطر از آن راه فرار نماید.[6]در باره معنای اصطلاحی نفاق نیز آمده است: «معنای نفاق، آشکار کردن ایمان با زبان و پنهانکردن کفر در دل میباشد».[7] و به تعبیر قرآن «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ».[8]بنابر این نفاق، صفت افراد بیایمان است که خود را در صف مؤمنان جا میزنند، اما در باطن دل در گرو کفر داشته و با پوشش دین در صدد ضربه زدن به دین هستند. منافق، از یک جهت آشکارا وار, ...ادامه مطلب
در پاسخ به پرسش مطرح شده باید گفت؛ اینگونه نبوده که از ابتدای اسلام، ارتباط زناشویی تمام زنان مسلمان با همسران کافرشان از بین برود، چنانکه در امتهای پیشین نیز مواردی مانند همسر فرعون را مشاهده میکنیم که حتی بعد از ایمانش پیوند ازدواج او با شوهر کافرش از بین نرفته است، چنانچه در طرف مقابل، پیامبرانی نیز به زندگی با زنان کافرشان ادامه داده بودند.[1]در همین راستا در آیه 78 سوره هود که حضرت لوط(ع) به کافران قومش پیشنهاد میکند که با دخترانش ازدواج کنند نیز دو تفسیر ارائه شده است:الف. مقصود از «دخترانم»، دختران خود لوط(ع) نبوده بلکه مراد او ازدواج با دختران قوم او بوده است؛ زیرا پیامبر هر قوم پدر(معنوی) آنان نیز حساب میشود.ب. دلیلی نداریم که ازدواج زن باایمان با مرد کافر در شریعت حضرت ابراهیم(ع) ممنوع باشد، و از آنجا که ممنوعیتی وجود نداشته، حضرت لوط(ع) چنین پیشنهادی را مطرح کرده است.به هر حال و با توجه به آنچه گفته شد، ممکن است چنین ازدواجی در آغاز اسلام جایز بود و به همین جهت، پیامبر اسلام(ص) به دخترش زینب توصیه نکرد تا پیوند ازدواج خود با همسرش أبوالعاص بن ربیع را از بین ببرد، اما بعدها - و احتمالاً بعد از وفات زینب - قانون ممنوعیت ازدواج زن مسلمان با شوهر کافر از طرف خدا به پیامبرش ابلاغ شد.[2] [1]. ر. ک: تحریم، 10 و 11. [2]. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین،, ...ادامه مطلب
در فرض سؤال، هرچند که کار حرامی صورت گرفته و باید به نحو مقتضی جبران شود، ولی استفاده از گاز اشکالی ندارد.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):میتوانید از گاز استفاده کنید.حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):تکلیفی ندارید.حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):استفاده از آن جایز است.حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):استفاده از مورد یاد شده در سؤال اشکال ندارد.لینک به سایت استفتائات [1]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی و شبیری زنجانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست. , ...ادامه مطلب
دین اسلام، همه گستره زندگی انسان را جهت رسیدن به کمال او، تحت پوشش خود قرار داده و به همه آنها پرداخته و از تبیین راه مستقیم در هیچ عرصهای از عرصههای زندگی انسان غافل نمانده است. یکی از این عرصهها، عرصه سیاست است که از پر چالشترین و با اهمیتترین عرصهها است؛ تا جایی که حُب و بغضهای مقدس و نامقدس در این زمینه بروز و ظهور کرده و وقایع بینظیر یا کمنظیری؛ مانند جریان جانشینی پیامبر اسلام(ص)، برخوردهای امام علی(ع) با معاویه و واقعه عاشورا و امثال آنرا رقم زده است. بنابراین، بیطرف ماندن و دخالت نداشتن در امور سیاسی، منجر به نادیده گرفتن برخی از تعالیم و دستورات دین میشود و با تسلیم بودن در برابر اوامر الهی در تضاد خواهد بود. بویژه در جایی که بیطرف ماندن در منازعات سیاسی، موجب تضعیف جبهه حق در مقابل جبهه باطل شود؛ همان موضعی که ابوموسی اشعری در جریان جنگ صفین گرفت و از یاری امام علی(ع) سر باز زد. البته پرداختن به امور جزئی مسائل سیاسی و یا منازعات جاری بین احزاب که معمولاً نتیجهای نیز به دنبال ندارد، از گفتوگوی ما خارج است. همچنین برخی افراد که از هوش سیاسی بالایی برخوردار نبوده و ممکن است دخالت آنها در سیاست، اثری خلاف خواسته آنان را در پی داشته باشد، تا حدودی در کنارهگیری از سیاست معذور هستند، اما به هر ترتیب، تا جایی که در توان هر فرد باایمان است باید , ...ادامه مطلب
چنانچه تضییع حق، مالی بوده و این امر مربوط به غیر مسلمانی باشد که اموالش محترم است (مانند اهل ذمه و کسانی که با مسلمانان پیمان و قرارداد بستهاند) و او در دسترس نباشد، باید از طرف وی رد مظالم داد.ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): اگر حق مالی باشد باید آنرا به صاحبش برگردانید.حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی): به «ادای حقوق مالی که بر گردن انسان است و امکان دسترسی به صاحبان آنها را ندارد»، رد مظالم گفته میشود که باید با اجازه حاکم شرع به فقیر داده شود. [و در این زمینه بین مسلمان و غیر آن، فرقی نیست].حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): چنانچه محترم باشند نظیر, ...ادامه مطلب
در فرض سؤال، نمیتوان وام را در غیر موردی که در قرارداد بانک آمده مصرف کرد، مگر اینکه با هماهنگی و موافقت بانک باشد، البته برخی فقها،[1] اجازه چنین کاری را تا فراهم شدن امکان خرید کالا دادهاند.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2]حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):در, ...ادامه مطلب
در کتاب «کافی» مرحوم کلینی، بخشی با عنوان «بابُ الاهْتِمامِ بِأُمورِ الْمُسْلمین» آمده است. اولین روایت این باب، نقلی است از امام صادق (ع) از پیامبر اسلام(ص) که فرمودند: «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست».[1]همچنین روایت چهارم این باب از امام صادق(ع) و با تفاوت بسیار اندکی در تعبیر؛ همین معنا را میرساند. در روایت پنجم این باب از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نیز همین معنا نقل شده است، جز آنکه در ادامه آن چنین آمده است: «هر مسلمانی که ندای مسلمانی را بشنود که از او کمک میخواهد و پاسخ او را ندهد مسلمان نیست».[2]بنابراین، سه روایت در یک مضمون وارد شده است و در دو مورد، امام صادق(ع) از پیامبر اسلام(ص) چنین مضمونی را نقل کردهاند و نشان از آن دارد که اجمالاً میتوان پی برد، چنین مضمونی از پیامبر(ص) وارد شده است.اینک به بررسی سند هر سه روایت میپردازیم.1. «علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبد الله(ع) قال: قال رسول الله(ص)...»؛ علی بن ابراهیم و پدرش ابراهیم بن هاشم از ثقات و مورد اعتماد هستند.[3] نوفلی نیز بنابر تحقیق مورد اعتماد است[4] و سکونی اگر چه از عامه و اهل سنت است اما مورد اعتماد شناخته شده است.[5] بنابراین، این روایت از درجه اعتبار برخوردار و موثّق است.2. «محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابن محبوب عن محمد بن القاسم الهاشمی عن ابی عبد الله(ع) ...»؛ محمد بن یحیی العطار از بزرگان و ثقات است.[6] همینطور احمد بن محمد بن عیسی و ابن محبوب.[7] تنها محمد بن قاسم هاشمی شناخته شده نیست. بنابراین، این روایت از نظر سندی ضعیف شمرده میشود.3. «عَنْهُ عن سَلَمَةَ بن الخطاب عن سلیمان بن سَماعَةَ عن عَمِّهِ عاصم الکوزِیِّ عن ابی عبد الله(ع) انّ النبی(ص)...»؛ضمیر در «عنه» با توجه به روایت قبلی آن، به محمد بن یحیی بر میگردد. سلمه بن خطاب را نجاشی تنها در حدیث ضعیف دانسته است،[8] البته نه ضیعف به معنای غیر ثقه. سلیمان بن سماعه ثقه و مورد اعتماد است.[9] عاصم الکوزی نیز ثقه و مورد اعتماد است.[10]نتیجه اینکه؛ با توجه به مجموع اسناد یاد شده، این حدیث دارای اعتبار میباشد.Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب