در مواردی که انسان میتواند با اختیار، اعمال را کاملاً منطبق با آنچه در منابع و آموزههای دینی بیان شده، انجام دهد، لازم است همانگونه عمل شود و در صورت امکان با نیت و اختیار آنرا تغییر ندهد. اما در مواردی که توصیه به کاری شده است و ما نیّتمان این است که آن عمل را همانگونه انجام دهیم، اما به دلایلی (مانند ازدحام جمعیت و نظائر آن) موفق به انجام دقیق آن نشویم، و ممنوعیتی از انجام غیر دقیق آن هم در منابع وجود نداشته باشد، خداوند پاداش همان عمل را به ما خواهد داد.در مورد پرسش، با توجه به اینکه فرد واقعاً در اعماق دل خود نیّت دارد که اربعین را در کربلا بماند و تنها به دلیل مصلحت اهم آنرا ترک کرده، پاداش زیارت اربعین برای او منظور خواهد شد. مشابه این موضوع را در سایر جاهایی که ازدحام بیش از حد در آنجا وجود دارد میتوان مشاهده کرد:امام صادق(ع) میفرماید: «من در حال طواف بودم و سفیان ثورى، فقیه کوفه، در فاصله کمى نزدیک من طواف میکرد. سفیان ثورى از من پرسید که پیامبر خدا(ص) نسبت به حجرالاسود چه برخوردی داشت؟! گفتم: پیامبر(ص) در همه طوافها، چه واجب و چه مستحب، حجرالاسود را لمس مینمود. سفیان کناری ایستاد. هنگامی که من به حجرالاسود رسیدم، بدون آنکه آن را لمس کنم به طواف خود ادامه دادم! سفیان ، خود را به من رساند و گفت: مگر شما نگفتید که پیامبر(ص) در همه طوافها حجرالاسود را استلام می, ...ادامه مطلب
درباره کشته شدگان لشکر عمر سعد در روز عاشورا، نمیتوان آمار دقیقی ارائه کرد. از جهتی ممکن است نسبت به برخی از این آمارها تشکیک شود. و از جهتی دیگر، درباره برخی افراد، از تلفاتی که او به لشکر دشمن وارد کرده است، سخنی به میان نیامده است و یا درباره برخی از شهدا به همین مقدار اکتفا شده که گفتهاند: «جنگ شدیدی کرد تا اینکه کشته شد». با این حال؛ در منابع مرتبط با فاجعه عاشورا، برای افرادی که توسط امام حسین(ع) و یا برخی از اصحاب ایشان کشته شدهاند، آمارهایی بیان شده است: 1. یزید بن زیاد مصاهر(ابو شعثاء کندی): حداقل 5 نفر.[1] 2. حر بن یزید ریاحی: حداقل 40 نفر، تا پیش از اینکه اسبش را پی کنند.[2] 3. وهب بن عبدالله کلبی: 36 نفر(24 پیاده و 12 سواره).[3] 4. قاسم بن الحسن: 35 نفر.[4] 5. علی بن الحسین(علی اکبر): 200 نفر.[5] 5. حبیب بن مظاهر: 31[6] یا 62[7] نفر. 6. زهیر بن قین بجلی: 19[8] یا 70[9] یا 120[10] نفر. 7. بریر بن خضیر همدانی: 30 نفر.[11] 8. مالک بن انس کاهلی: 14[12] یا 44[13] نفر. 9. قره بن ابی قره غفاری: 68 نفر.[14] 10. جون بن حوی: 25 نفر.[15] 12. انیس بن معقل اصبحی: بیش از 20 نفر.[16] 13. حجاج بن مَسروق جُعفی(مؤذن امام حسین[17]): 25 نفر.[18] 14. جناده بن حارث انصاری: 16 نفر.[19] 15. غ, ...ادامه مطلب
یکی از موضوعات مهمی که در جریان قیام امام حسین(ع) باید مورد دقت قرار گیرد، موضوع همراه بردن خانواده است. نکته سؤال برانگیز این است که با توجه به اینکه برای تصمیمگیری در امری مهم و سرنوشتساز، تنها ضرر نداشتن کافی نیست، بلکه باید سودمندی و قابل قبولبودن آنرا نیز در نظر داشت، امام(ع) که مطمئن بود قیامش منتهی به شهادت میشود، چه مصلحتی در همراهداشتن خانوادهاش میدید؟ همین ابهام بدان انجامید که حضرتشان مورد اعتراض برخی اطرافیان قرار گیرد. به عنوان نمونه، ابن عباس به ایشان عرضه داشت: «پسرعموجان! به سراغ کوفیان مرو، همانا آنان گروه فریبکار ه, ...ادامه مطلب
بر اساس نقل برخی منابع حدیثی و تاریخی؛ امام علی(ع) دختری به نام رقیه داشت که با پسر عمویش مسلم بن عقیل ازدواج کرد و از وى این فرزندان متولد شدند: عبد الله، علی و محمّد که عبدالله در کربلا شهید شد.[1]برخی نیز گفتهاند: رقیه دختر علی(ع) در کودکی از دنیا رفت.[2]به هر حال؛ امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت.درباره اینکه خواهرش رقیه، همراه امام حسین(ع) در کربلا بوده یا نه، در منابع روایی به نام ایشان تصریح نشده و تنها به طور عام اشاره شده است که خواهران امام(ع) نیز همراه آنحضرت در سفر به مکّه بودند و از آنجا به سوی کربلا رهسپار شدند:امام زین العابدین(ع) فرم,آیا عکس امام حسین واقعی است ...ادامه مطلب
در روایات؛ برای زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) آدابی ذکر شده است که در اینجا یکی از این روایات که نسبتاً جامع آداب است، را محور بحث قرار داده و به گفتوگو در مورد آن میپردازیم.[1]امام صادق(ع) موارد زیر را برای زائر حسینی، سفارش فرموده است:[2]1. رفتار نیکو با همراهان«حُسْنُ الصَّحَابَةِ لِمَنْ یَصْحَبُک»؛ خوشرفتاری با همراهان.توجه به ارزشهاى اخلاقىِ اسلام در سفر زیارتی، این مسافرت معنوی را بسیار شیرین و جاذبهدار میکند. یکی از این ارزشهای اخلاقی که رعایت آن پسندیده است؛ رفتار نیکو با همراهان است. کسانى که میخواهند از مسافرت خود بهره برده، مورد عنایت حضرت حق قرار گیرند، باید این نکته را رعایت کنند. در سفرهاى زیارتى، به دلیل ازدحام جمعیت و نیز محدودیت امکانات، معمولاً مشکلاتى بروز میکند که اگر زائر داراى صبر و تحمل نباشد، ممکن است از کنترل خارج شود و خداى ناکرده درگیری با دیگران و رفتارهای ناپسند را به دنبال داشته باشد. براى پیشگیرى از بروز چنین وضعیتى، در مرحله اول نیاز به ورع و پارسایى است تا زائر بتواند از یکسو خود را با صبر و تحمل به عنوان یک رفتار نیکو، کنترل کند و آشفته و خشمگین نشود. و از سوى دیگر؛ به ثمرات زیارت دست یابد.چنانکه در روایتی؛ امام باقر(ع) در رابطه با سفر حاجیان فرمود: «کسى که به حج میرود و این راه را طى میکند، اگر سه خصلت در وى نباشد مورد عنایت و توجه [خداوند] قرار نمیگیرد: 1. ورع و پارسایى که او را از گناه بازدارد. 2. صبر و بردبارى که بتواند خشم خود را در اختیار گیرد. 3. خوشرفتارى با همراهان».[3] از این روایت میتوان فهمید که در همه سفرهاى معنوى و زیارتى رعایت این نکات، مهم و ضرورى است.2. کمگویی«قِلَّةُ الْکَلَامِ إِلَّا بِخَیْر»؛ کمگویى، جز به نیکى.بسیارى از سخنان که بر زبان جارى میشود، کم فایده و بیهوده است، و خیری در آن نیست، سزاوار است که انسان زائر، بر زبان و گفتار خود، کنترل و مراقبت داشته باشد. این سفر معنوی فرصتى است که انسان به تهذیب نفس پرداخته و با خلوت کردن با خدا و ذکر و دعا و قرآن، روح خود را غنى سازد و دریغ است که با سخنان بیحاصل، اوقات عزیز را هدر دهد.3. فراوان به یاد خدا بودن«کَثْرَةُ ذِکْرِ الله»؛ بسیاری یاد خدا.ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد مخصوصاً در سفر زیارتی که یاد متقابل خدا از بنده، , ...ادامه مطلب
ابو الفرج جوزی (متوفی: 597 ق) در «بستان الواعظین» میگوید:در کتاب التعازى و العزاء، از نوشتههاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى، دیدم که: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب کرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد. او را سر بُریدند و خانوادهاش را به اسارت بردند، در حالىکه سرهایشان باز بود و با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود که سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر میگریست، نگهبانان، او را با تازیانه میزدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان میانداختند تا اینکه بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالىکه خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است". سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.[1]درباره درستی یا نادرستی این نقل باید گفت؛ به هر حال؛ این یکی از نقلهای کهن درباره عاشورا است که مطلب دور از ذهن و غریبی دیده نمیشود؛ از اینرو میتوان این نقل را پذیرفت. [1]. ابو الفرج جوزی، عبد الرحمن بن علی، بستان الواعظین و ریاض السامعین، محقق، بحیری، أیمن، ص 263 – 264، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، چاپ دوم، 1419ق. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب