واژه «منافق» از ریشه «نفق» به معنای خروج است.[1] «نِفاق»، مصدر است به معنای منافق بودن.[2]نفاق به معنای وارد شدن از یک در و خارج شدن از در دیگر است؛ از اینرو است که خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ».[3] منافقان فاسقاناند و فلانی فاسق شد، معنایش آن است که از دایره و حصار شرع خارج شد.[4]در نگاهی دیگر "منافق" به معناى نفوذ و پیشروى است. "نَفَق" (بر وزن شفق) نیز به معناى کانالها و تونلهای زیر زمینی است که براى استتار یا فرار از آن استفاده میکنند.[5]حیواناتی مانند روباه براى لانه خود دو سوراخ قرار میدهند: یکى آشکار که از آن وارد و خارج میشوند، و دیگرى پنهان که به محض احساس خطر از آن میگریزند، این سوراخ پنهانى را "نافقاء" گویند، و به این ترتیب "منافق" کسى است که راه مرموز و مخفیانهای براى خود برگزیده، تا با مخفیکارى و پنهانکارى در جامعه نفوذ کند، و به هنگام خطر از آن راه فرار نماید.[6]در باره معنای اصطلاحی نفاق نیز آمده است: «معنای نفاق، آشکار کردن ایمان با زبان و پنهانکردن کفر در دل میباشد».[7] و به تعبیر قرآن «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ».[8]بنابر این نفاق، صفت افراد بیایمان است که خود را در صف مؤمنان جا میزنند، اما در باطن دل در گرو کفر داشته و با پوشش دین در صدد ضربه زدن به دین هستند. منافق، از یک جهت آشکارا وار, ...ادامه مطلب
چنانچه تضییع حق، مالی بوده و این امر مربوط به غیر مسلمانی باشد که اموالش محترم است (مانند اهل ذمه و کسانی که با مسلمانان پیمان و قرارداد بستهاند) و او در دسترس نباشد، باید از طرف وی رد مظالم داد.ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): اگر حق مالی باشد باید آنرا به صاحبش برگردانید.حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی): به «ادای حقوق مالی که بر گردن انسان است و امکان دسترسی به صاحبان آنها را ندارد»، رد مظالم گفته میشود که باید با اجازه حاکم شرع به فقیر داده شود. [و در این زمینه بین مسلمان و غیر آن، فرقی نیست].حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): چنانچه محترم باشند نظیر, ...ادامه مطلب
بر اساس منابع تاریخى و روایى، پیامبر خدا(ص) در سال دهم هجرى، به زیارت خانه خدا مشرّف شد، و آخرین حج خود را به نام «حجة الوداع» ثبت و ضبط نمود. روایات متعددی وجود دارد که پیامبر خدا(ص) در منا (اواسط ایّام تشریق[1]) دریافت که این حج، آخرین حج بو,مسلمانان,دریافتند,پیامبرص،,الوداع»,ارتباطی,حضرتشان ...ادامه مطلب
عبدالرّحمن بن مسلم (یا عثمان) بن یسار بن شذوس بن جودرن از فرزندان بزرگمهر بن بختکان، معروف به «ابومسلم خراسانی» در سال 100ق در اصفهان پاى به عرصه وجود نهاد و در کوفه به سن رشد رسید.[1] او در نوزده سالگى به خدمت ابراهیم امام (فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب) درآمد.[2] وى که آثار هوش و زیرکى را در او مىدید در احترامش کوشید و بدو پیشنهاد کرد تا نام و کنیهاى دیگر برگزیند، و او نام و کنیه «عبدالرحمن» و «ابومسلم» را بر خود نهاد.[3]گزارش شده است که نام پدر او پیش از آنکه اسلام بیاورد، «بنداذ هرمز» و نام خودش «بهزادان» بود.[4]ابومسلم در سال 137ق، و در زمان خلافت منصور دوانقی(دوا,ابو,مسلم,خراسانی,بود؟,امام,صادقع,امام,رضاع,درباره,قیام,دیدگاهی,داشتند؟ ...ادامه مطلب
مسجد حریم خصوصی - عبادی مسلمانان بوده و حرمت آن باید توسط جوامع غیر مسلمان نیز پاس داشته شود؛ بر این اساس بیشتر مراجع تقلید، ورود کفار به مساجد و حرم امامان معصوم(ع) را جایز ندانستهاند، ولی برخی از فقها[1] معتقدند، اگر ورود آنها خالی از هر گونه اهانت و دارای آثار مثبتی برای اسلام و مسلمین باشد، اش, ...ادامه مطلب
امروزه و در دنیای کنونی، زندگی مسلمانان با پیروان دیگر ادیان و فرقهها آمیخته است، حتی در کشورهایی که اکثریت آنان مسلماناند، آنان در کنار پیروان دیگر ادیان زندگی میکنند.در کشورهایی که اکثریت جمعیت با غیر مسلمانان است دستیابی آنان به بیشتر مناصب امری طبیعی است؛ مثلاً در کشورهای اروپایی که اغلب جمع, ...ادامه مطلب
نخست لازم است که رابطه میان «فعل اخلاقی» و «قرب الهی» روشن شود، سپس ببینیم که فعل اخلاقی کافر و غیر مسلمان ثواب دارد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت؛ انگیزهها در این موضوع نقش مهمی دارند. مثلاً پیرمردى را در نظر بگیرید که در کنار خیابان زمین خورده و تیم دوچرخهسوارى ناگهان این صحنه را مشاهده میکنند. دو ن, ...ادامه مطلب
در سال چهارم هجری، مسلمانان با دو حادثه تلخ و پیاپی «رجیع» و «بئر معونه» روبرو شدند که در ذیل، ابتدا به چگونگی وقوع این دو حادثه و سپس به بررسی آنها خواهیم پرداخت.حادثه رجیعگروهى از نمایندگان قبایل «عضل» و «قاره»، به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شدند و چنین گفتند:اى پیامبر خدا! قلبهایمان متوجه اسلام شده, ...ادامه مطلب
بنابر تحقیق و جستوجو در منابع حدیثی؛ چنین روایتی را نیافتیم، اما روایاتی وجود دارد که به نوعی ناظر به همین مطلب است:سماعه میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: «شما را چه میشود که پیامبر(ص) را ناخوش و اندوهگین میکنید؟» مردى گفت: ما او را ناخوش میکنیم؟! فرمود: «مگر نمیدانید که اعمال شما بر, ...ادامه مطلب
خرید و فروش لوازمی که جهت تبلیغ و ترویج دین باطل از آنها استفاده میشود برای مسلمانان جایز نبوده و چنین معاملهای صحیح نیست.ضمائم:پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):خرید و فروش امثال صلیب و بت و سایر نمادهای کفر که از مصادیق ترویج باطل , ...ادامه مطلب
پروردگار در قرآن کریم میفرماید: «کسانى که به ناحق از دیارشان رانده شدهاند، تنها به دلیل آنکه میگویند: اللَّه پروردگار ما است، اگر خدا بعضى از مردمان را به وسیله بعض دیگر سرکوب نمیکرد، صومعهها، کلیساها، کنشتها و مساجدى که نام خدا فراوان در آنها یاد میشود، خراب میشدند، به طور قطع و یقین خدا, ...ادامه مطلب
آنچه در پرسش آمده، برگرفته از تفاسیر و روایاتی در ذیل آیه 49 سوره توبه است که در ذیل به بررسی و ارزیابی آنها خواهیم پرداخت:1. این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای تشویق مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است که مفسرانی چون طبرسی آنرا با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است, ...ادامه مطلب
با این نگاه باید اصل پیدایش دنیای مادی و تمام فرضیههایی که اندیشمندان و اخترشناسان در مورد آن ارائه میکنند را خرافه بدانیم، در حالیکه چنین نیست. خرافه آن است که نه تنها هیچ پشتوانه علمی و یقینی نداشته، بلکه علم و یقین بر خلاف آن حکم کند، مانند آنکه بتی که ساخته دست خودمان است را آفریننده و رازق خود بدانیم! حال اینکه مسئله معاد با دلایل قطعی و یقینی عقلی و نقلی به اثبات رسیده است. گذشته از این، اعتقاد به معاد تنها عقیده مسلمانان نیست، بلکه تمام ادیان الهی به آن معتقدند. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
دانشهای بشری، بیشتر با تلاش و کوشش به دست میآیند. تعلق به یک مکتب دینی و یا منطقهی جغرافیایی نمیتواند باعث پیشرفتهای علمی شود.بر این اساس، اگر یک دین و اندیشمندان وابسته به آن، به آزادی عمل بیشتری برای پژوهشهای علمی معتقد باشند، همچنین، اگر زمامداران منطقهای تلاش کنند تا زمینههای بهتری برای رشد دانش فراهم آورند، طبیعی است دانش بشری در محدوده پیروان آن مکتب و یا ساکنان آن قلمرو رشد بیشتری خواهد داشت.بر این اساس، آنچه در مورد رشد دانش در ایران باستان و یا در میان مسلمانان بیان میشود، تنها ناظر بدان است که ایرانیان نیز زمانی پیشرو در علم بوده و مسلمانان نیز در زمانی پرچمدار دانش بشری بودند؛ لذا به دلیل ایرانی و یا مسلمان بودن، نباید احساس خودباختگی کرده و دانش را منحصر در نژادها و مکتبهای خاص دانست. بنابراین، یادآوری پیشرفتهای علمی منطقه و مکتب ما و نیز برجستهسازی دانشمندان ساکن در این قلمرو و یا معتقد به این دین، تنها در همین راستا توجیه پذیر است، و گرنه خود قرآن تصریح کرده که در بهرهگیری بشر از مواهب مادی، همگان را بهرهمند کردیم بدون آنکه توجه به دین و قلمرو آنان داشته باشیم.[1] همچنین در آیاتی از این کتاب مقدس، به پیشرفتهای مادی چشمگیر در میان جوامع خداگریزی مانند عاد و ثمود اشاره شده است.[2] [1]. اسراء، 20. [2]. اعراف، 74؛ فجر، 7 و 9 و ... Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
در کتاب «کافی» مرحوم کلینی، بخشی با عنوان «بابُ الاهْتِمامِ بِأُمورِ الْمُسْلمین» آمده است. اولین روایت این باب، نقلی است از امام صادق (ع) از پیامبر اسلام(ص) که فرمودند: «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست».[1]همچنین روایت چهارم این باب از امام صادق(ع) و با تفاوت بسیار اندکی در تعبیر؛ همین معنا را میرساند. در روایت پنجم این باب از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نیز همین معنا نقل شده است، جز آنکه در ادامه آن چنین آمده است: «هر مسلمانی که ندای مسلمانی را بشنود که از او کمک میخواهد و پاسخ او را ندهد مسلمان نیست».[2]بنابراین، سه روایت در یک مضمون وارد شده است و در دو مورد، امام صادق(ع) از پیامبر اسلام(ص) چنین مضمونی را نقل کردهاند و نشان از آن دارد که اجمالاً میتوان پی برد، چنین مضمونی از پیامبر(ص) وارد شده است.اینک به بررسی سند هر سه روایت میپردازیم.1. «علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبد الله(ع) قال: قال رسول الله(ص)...»؛ علی بن ابراهیم و پدرش ابراهیم بن هاشم از ثقات و مورد اعتماد هستند.[3] نوفلی نیز بنابر تحقیق مورد اعتماد است[4] و سکونی اگر چه از عامه و اهل سنت است اما مورد اعتماد شناخته شده است.[5] بنابراین، این روایت از درجه اعتبار برخوردار و موثّق است.2. «محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابن محبوب عن محمد بن القاسم الهاشمی عن ابی عبد الله(ع) ...»؛ محمد بن یحیی العطار از بزرگان و ثقات است.[6] همینطور احمد بن محمد بن عیسی و ابن محبوب.[7] تنها محمد بن قاسم هاشمی شناخته شده نیست. بنابراین، این روایت از نظر سندی ضعیف شمرده میشود.3. «عَنْهُ عن سَلَمَةَ بن الخطاب عن سلیمان بن سَماعَةَ عن عَمِّهِ عاصم الکوزِیِّ عن ابی عبد الله(ع) انّ النبی(ص)...»؛ضمیر در «عنه» با توجه به روایت قبلی آن، به محمد بن یحیی بر میگردد. سلمه بن خطاب را نجاشی تنها در حدیث ضعیف دانسته است،[8] البته نه ضیعف به معنای غیر ثقه. سلیمان بن سماعه ثقه و مورد اعتماد است.[9] عاصم الکوزی نیز ثقه و مورد اعتماد است.[10]نتیجه اینکه؛ با توجه به مجموع اسناد یاد شده، این حدیث دارای اعتبار میباشد.Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب