عبدالرّحمن بن مسلم (یا عثمان) بن یسار بن شذوس بن جودرن از فرزندان بزرگمهر بن بختکان، معروف به «ابومسلم خراسانی» در سال 100ق در اصفهان پاى به عرصه وجود نهاد و در کوفه به سن رشد رسید.[1] او در نوزده سالگى به خدمت ابراهیم امام (فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب) درآمد.[2] وى که آثار هوش و زیرکى را در او مىدید در احترامش کوشید و بدو پیشنهاد کرد تا نام و کنیهاى دیگر برگزیند، و او نام و کنیه «عبدالرحمن» و «ابومسلم» را بر خود نهاد.[3]گزارش شده است که نام پدر او پیش از آنکه اسلام بیاورد، «بنداذ هرمز» و نام خودش «بهزادان» بود.[4]ابومسلم در سال 137ق، و در زمان خلافت منصور دوانقی(دوا,ابو,مسلم,خراسانی,بود؟,امام,صادقع,امام,رضاع,درباره,قیام,دیدگاهی,داشتند؟ ...ادامه مطلب
از جمله دیدگاههایی که از گذشته دور در مورد اعجاز قرآن بدان پرداخته شد، اعتقاد به «صرفه» در مورد اعجاز قرآن است. [1] شیخ مفید[2] و سید مرتضی و نیز اندیشمندان معتزله[3] «نظریه صرفه» را مطرح کردهاند. این نظریه در قرن چهارم و پنجم، در اوج شهرت و پذیرش بود، ولى در قرون بعدى از اعتبار آن کاسته شد و مورد, ...ادامه مطلب
انسان داراى دو ضمیر است: ضمیر ظاهر و ضمیر باطن، یا ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه.[1]ضمیر ناخودآگاه قسمتى از شخصیت و باطن انسان است که او به دلایل مختلفى آنرا پنهان میسازد؛ مثل خاطرات ناخوشایند، حوادث سخت زندگى و... . مجموعه این موارد پنهان، موجب رفتارهایى میگردد که محرّک آن «ضمیر ناخودآگاه» است.و, ...ادامه مطلب
در خصوص آیاتی از قرآن که صفات خداوند در آن یاد شده و ظاهرش مخالف عقل قطعى است، بین متکلمان اسلامی چهار نظریه وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره میشود:1. تفویضجمعی از علماى اهلسنت این مسئله را به خدا واگذار نموده و گفتهاند: لازم است به جهت احتیاط در دین، راجع به اینگونه صفات خدا هیچ سخنى نگفت, ...ادامه مطلب
1. ابن عربی همانگونه که جهان هستی را با دید عرفانی و وحدت وجودی تحلیل میکند؛ در تفسیر قرآن نیز بر همین منوال اعمال نظر میکند؛ توضیح اینکه در نظر ابن عربی کلمات و حروف الفبا، بر اساس وحدت وجود چیده و ریخته شدند؛ وی بر همین اساس به تحلیل تلفظ حروف الفبا و شکل نگارش آنها میپردازد. وی حروف بیصدا مانند «الف» را نشانهای از وحدت و خفای وجود میداند و حروف مصوت را دلیل بر کثرت و ظهور حقیقت وجود میداند. ابن عربی با استفاده از استنباط خود از آیه شریفه: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»؛[1] در تفسیر «یس» میگوید؛ برای اینکه هر یک از ممکنات از غیب بدر آیند و ظهور یابند، مفتاح و کلید لازم است، کلید همهی کلیدها(مفتاح مفاتیح) انسان کامل است که او اولین کلید برای ظهور همهی ممکنات است؛ بر این اساس معنای «یس»، «یا سید المرسلین» است؛ زیرا پیامبر(ص)، انسان کامل و کلید برای ظهور همهی ممکنات است.[2]البته برخی بر ابن عربی اشکال میکنند که وی در تفسیر سوره یس، «یس» را ندای مرخم میداند؛ یعنی منظور یا سید است، ولی در طلیعه سوره بقره مجموع سور مصدر به حروف مقطعه را 29 رقم میداند، چنانکه برای سورههایی که مصدر به دو حرف از حروف مقطعه است، به «طس»، «یس»، و «حم»(حوامیم سبعه) و «طه» مثال یاد میکند.[3] بنابراین، جمع میان دو بیان مزبور قابل تأمل است؛ زیرا در ابتدای امر، ناهماهنگ به نظر میرسد.[4]اما شاید بتوان از طریق تفاوت بین مقامات و مقاصد، این ناهماهنگی ابتدایی را رفع کرد؛ یعنی آنجا که میگوید «یس» دو حرف است، مقصود در مقابل سورههایی است که با چند حرف مقطعه شروع میشوند؛ اما آنچه در ابتدای سوره «یس» گفته، منظور تفسیر و توضیح این دو حرف است.2. ابن عربی در تفسیر حرف «ص» در ابتدای سورهی «ص» میگوید: «صاد» حرفی از حروف صدق، صون و صورت است. پس حرفی است شریف و عظیم.[5]برخی از شارحان سخنان ابن عربی در شرح و توضیح این سخن وی میگویند: منظور وی از اینکه گفته حرف صاد حرفی از حروف صدق است، صداقت در توجه و شدت توجه است و مقصود از صون، شدت ستر و پرده پوشی است و غرض از صورت، صورت رحمانی است که محل تجلی به دست آوردن سیادت و بزرگی است.[6] [1]. انعام، 59. «کلیدهاى غیب نزد او است، جز او کسى را از غیب آگاهى نیست». [2]. ر. ک: ابن عربى، محى الدین، الفتوحات المکیة، ج 3،, ...ادامه مطلب
گرچه شاید روایتی صریح وجود نداشته باشند که ویژه چگونگی رفتار صحیح با خانواده همسر و یا توصیه به آن باشد، اما میتوان لزوم چنین رفتاری را از چند راه ثابت کرد:الف. استفاده از عمومات و مطلقاتی که ما را به رفتار درست با دیگران بهویژه مؤمنان سفارش میکند.امام صادق(ع) فرمود: «خداى تبارک و تعالى اسلام را دین شما پسندید با آن به سخاوت و حُسن خُلق و خوشرفتارى همراهى کنید».[1]ب. سفارش قرآن به معاشرت صحیح با همسران[2] که طبیعتاً معاشرت مطلوب با همسر عملی نخواهد شد جز با رفتار صحیح با خانواده او.ج. جمله حکیمانهای نیز نقل شده که گوینده آن مشخص نیست و برخی آن را روایت پنداشتهاند: «الآباء ثلاثة: أب ولّدک و أب زوّجک و أب علّمک»؛[3] پدر بر سه فرد اطلاق میشود:1. پدری که سبب به دنیا آمدن شما باشد؛2. پدری که فرزندش را به شما تزویج نمود؛3. پدری که به شما دانش آموخت.بر این اساس مشابهت پدر همسر(پدر سببی) به پدر نسبی، گویای این مطلب است، احترامی را که در آیات و روایات برای پدر بیان شد، رعایت آن نسبت به پدر همسر نیز لازم است. این سخن یا حدیث؛ شامل پدر همسر - اعم از پدر زن و پدر شوهر - هر دو میشود. همچنین از باب تنقیح مناط شامل مادر همسر هم میشود.خلاصه اینکه؛ رعایت اخلاق و ادب نسبت به خانواده همسر خصوصاً پدر و مادر همسر علاوه بر اینکه به عنوان مطلق انسان و مؤمن لازم است، از برخی روایات نیز استفاده میشود که جایگاه خاصی از نظر رعایت ادب و اخلاق را دارا هستند.برای آگاهی بیشتر نمایههای زیر را مطالعه کنید:«منع همسر از ارتباط و دیدار با خانواده»، سؤال 33462«روابط عروس و مادر شوهر»، سؤال 9964«روش برخورد با مادر شوهر بد اخلاق»، سؤال 9643«اختلافات خانوادگی»، سؤال 7096 [1]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 270، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق. [2]. «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ نساء، 19. [3]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 15، ص 382، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ غزالی، احمد، منهاج المتعلم، ص 81، المطبوع مع کتاب التراث التربوی الاسلامی فی خمس مخطوطات. برخی نیز گفتهاند این حدیث است که از یکی از معصومان(ع) نقل شده است؛ سبزواری، سید عبدالاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 25، بیروت، مؤسسه اهل بیت(ع)، چاپ دوم، 1409ق؛ مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددی, ...ادامه مطلب