چندین آیه در قرآن کریم به بیان دلیل تفاوت میان انسانها میپردازد:1. «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا»؛[1] و برخى از آنها را بر دیگ, ...ادامه مطلب
نام «أبودجانه»، سماک بن خرشة بن لوذان بن عبدود بن زید بن ثعلبة بن الخزرج بن ساعده، مادرش حزمة بنت حرملة من بنی زعب من بنی سلیم بن منصور است.[1]امام صادق(ع) در روایت صحیحی[2] در مورد وفاداری او نسبت ب, ...ادامه مطلب
1. معنای لغوی «استطاعت»استطاعت از ریشه «طوع»، به معنای وجود چیزی است که فعل(انجام کاری) به سبب آن امکانپذیر میشود و انسان به وسیله امر، استطاعت مییابد که خواستههایش را به عنوان فعل پدید آورد. با این بیان، قدرت یا برای فاعل است و یا تصور کارى است که باید انجام شود، و یا جسمى که تأثیر را میپذیرد و یا ابزاری که فعل با آن انجام میشود.در مقابل استطاعت به این معنا، «عجز» قرار د,اساس,موازین,دانش,کلام،,توانایی,انسان,برای,انجام,کار،,قرار,داده,همراه,کار؟ ...ادامه مطلب
خدای متعال در آیات ابتدایی سوره اعلی چهار مرحله از آفرینش انسان را بیان میکند. به جهت اهمیت این مسئله نخست خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛[1] منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبهات را.در معنای تسبیح نام پروردگار مفسران میگویند:الف. در این آیه خدای متعال به رسولش(ص), ...ادامه مطلب
قرآن کریم میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»؛[1] و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم میکند.این آیه نشان میدهد که اگر در هر پیشامدى انسان تقواى خدا را عملی کند و از حدود خدایى تجاوز ننماید بیگمان راه فرج و گشایشی براى او پیش خواهد آمد، که این وعده , ...ادامه مطلب
در سال چهارم هجری، مسلمانان با دو حادثه تلخ و پیاپی «رجیع» و «بئر معونه» روبرو شدند که در ذیل، ابتدا به چگونگی وقوع این دو حادثه و سپس به بررسی آنها خواهیم پرداخت.حادثه رجیعگروهى از نمایندگان قبایل «عضل» و «قاره»، به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شدند و چنین گفتند:اى پیامبر خدا! قلبهایمان متوجه اسلام شده, ...ادامه مطلب
خدای متعال در آیات متعدد قرآن کریم، کافران، مشرکان و مجرمان را نسبت به عملکردشان هشدار داده، و آنها را وعده عذاب دردناک میدهد، اما از آنجا که هیچگاه راه بازگشت را به روى مجرمان نمیبندد، و گنهکاران را تشویق و دعوت به توبه کرده، و میفرماید: «... کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد, ...ادامه مطلب
خدای مهربان به آن اندازه نعمت و برکت در زمین قرار داده که تمام انسانها بتوانند در دنیا زندگی شرافتمندانهای داشته باشند، اما گروهی از مردم به هر دلیلی از جمله برداشتهای بیش از حد مترفین و قدرتمندان، اسرافها و ... نتوانستهاند به سهم خود از نعمتهای دنیا دسترسی یابند. بر اساس آنچه که در روایت ا, ...ادامه مطلب
بر اساس تعالیم و آموزههای دینی در قیامت از نعمتهایی که خداوند به انسان ارزانی داشته و در اختیارش گذاشته، سؤال خواهد شد و انسان باید نسبت به آنها پاسخگو باشد. قرآن کریم در این باره میفرماید: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ»؛[1] سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایى که داشتهاید باز, ...ادامه مطلب
قرآن کتاب هدایت و راهنمایی به سوی معنویت و کمال است، نه دائرة المعارف عمومی. همانگونه که میدانید و دانشمندان تاکنون به آن دست یافتهاند، در نظام هستی میلیاردها کهکشان وجود دارند که در هرکدام از آنها میلیاردها ستاره و سیاره وجود دارد، و این آسمان نیز همواره در حال گسترش است، چنانکه قرآن کریم میفر, ...ادامه مطلب
نظر مشهور فقها بر این است که مالی که خمس آن داده شده است دیگر هرچه سال بر آن بگذرد مشمول خمس نمیشود. مشابه این حکم در زکات غلات اربعه هم در نظر گرفته شده است. لیکن در مورد زکات نقدین نظر مشهور بر خلاف این است و مادامی که مقدار طلا و نقره از نصاب بیشتر باشد باید زکات آن هر سال پرداخت گردد. علت این تفاوت چیست؟ آیا دلیل عقلی برای آن وجود دارد یا از روایات این طور برداشت میشود؟ Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
الف. شرطی که در ضمن عقد مطرح میشود، در صورتی صحیح و نافذ است که دارای شرایط زیر باشد:1. جایز باشد؛ یعنی آنچه تعهد به انجامش میشود، به لحاظ شرعی امری جایز و مشروع باشد.2. مقدور باشد؛ کسی که آن میپذیرد توانایی انجام آن را داشته باشد.3. غرض عقلایى داشته باشد؛ یعنی نزد عقلا ارزشمند و مفید باشد.4. مخالف کتاب و سنّت نباشد؛ مثل اینکه فردی شرط کند، بر خلاف فرزندان، شخصی بیگانه از او ارث برد.5. منافى مقتضاى عقد نباشد؛ مثل اینکه شرط شود مشترى پس از خرید جنس، مالک آنچه به او فروخته شده نشود.6. مجهول و مبهم نباشد؛ مثل اینکه طرفین زمان نامعلومى را در قرارداد شرط کنن, ...ادامه مطلب
اصل اولیه در اسلام، احترام و حرمت جان و مال مؤمن است و کسی حق ندارد بدون اسباب و مجوز شرعی و قانونی به مال یا جان دیگران آسیب یا دستبرد بزند، چه رسد به اینکه بخواهد از کسی سلب حیات نماید. بنابراین اگر شخصی از روی عمد و بدون دلیل موجه شرعی کسی را به قتل برساند به تصریح آیه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى»،[1] مجازاتش در این دنیا اعدام و سلب حیات است، همانگونه که او مقتول را سلب حیات نموده و اگر به هر دلیلی در دنیا اولیای دم مقتول و یا حاکم اسلامی نتوانستند او را مجازات نمایند و او نیز بدون توبه و پشیمانی از دنیا برود، خداوند متعال به نص آیه: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ خٰالِداً فِیهٰا وَ غَضِبَ اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذٰاباً عَظِیماً»،[2] او را در آخرت مجازات خواهد کرد و مجازاتش نیز آتش دوزخ و خلود[3] در آن میباشد.اما این اصل اولیه نسبت به مرتکبان برخی از اعمال از قبیل، قتل عمد، زنای محصنه، لواط، افساد فی الارض، محاربه، ارتداد و...، که حیات فردی انسانها یا حیات اجتماعی جامعه را به خطر میاندازند استثنا شده و شارع مقدس اجازه سلب حیات از آنها را داده، ولی برای جلوگیری از هرج و مرج و سوء استفاده نسبت به این تجویز، چارهاندیشی نموده و اجرای حکم را پس از اثبات جرائم مذکوره، به دست حاکم اسلامی سپرده و حتی در قتل عمد که حق فردی اولیای دم میباشد، به آنان اجازه خودسرانه اجرای حکم را نداده است. بنابراین، اگر اولیای مقتول حتی پس از اثبات قتل عمد و صدور حکم قصاص اما بدون اجازه حاکم شرع، قاتل را بکشند مجازات خواهند شد.از این اصل کلی نیز مواردی از طرف شرع و قانون با شرایط خاص، استثنا شده و به برخی از افراد اجازه اجرای حکم و سلب حیات بدون مراجعه به حاکم شرع و قاضی اسلامی داده شد که برای نمونه برخی از مصادیق آنرا همراه با مستند قانونی یا شرعی ذکر میکنیم:1. در صورتی که مردی همسر خود را با مرد اجنبی در حال زنا کردن ببیند به استناد ماده 630 قانون تعزیرات از قانون مجازات اسلامی میتواند هر دو یا در صورت مُکرَه بودن زن، فقط مرد زانی را قبل از مراجعه به حاکم در همان محل وقوع جرم به قتل برساند.[4]2. تجاوز به عنف؛, , در چه مواردی باید تیمم کرد , در چه مواردی باید تقلید کرد , در چه مواردی باید استخاره کرد , در چه مواردی باید غسل جنابت کرد , در چه مواردی میتوان روزه نگرفت , در چه مواردی روزه باطل میشود , در چه مواردی نباید روزه گرفت , در چه مواردی مهریه تعلق نمیگیرد , در چه مواردی استخاره جایز است؟ , در چه مواردی باید غسل کرد , ...ادامه مطلب
قرآن کریم در آخرین آیه سوره قمر، به مقام بلند پرهیزکاران در پیشگاه خدای متعال اشاره میکند و میفرماید: «فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»؛[1] آنها در جایگاه صدق و حق و راستى نزد خداوند مالک قادر قرار دارند.کلمه «مقعد» به معناى مجلس است، و «ملیک» صیغه مبالغه از مُلک است، نه از ملِک که کسره مذکور را اشباع کرده باشند و از اشباع آن یایى پدید آمده باشد.[2] کلمه «مقتدر» به معناى قادرى عظیم القدرة است که همان خداى سبحان باشد.در ارتباط با واژه صدق سه احتمال مطرح شده است:1. منظور از کلمه «صدق» راستى عمل و ایمان متقین است. به عبارتى دیگر، راستگویى متقین در عمل و در ادعاى ایمان مراد است. بنابر این، اضافه شدن کلمه «مقعد» بر کلمه «صدق» از این جهت است که میان مجلس آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطهاى وجود دارد.2. البته ممکن است، مراد از صدق این باشد که مقام متقین و هر چه در آن مقام دارند، صدقى است خالص و بدور از کذب؛ حضورى است غیر آمیخته با غیبت؛ قربى است که بُعدى با آن نیست؛ نعمتى است که نقمت با آن نیست؛ سرورى است که غمى با آن نبوده و بقایى است که فنایى در آن راه ندارد.3. همچنین امکان دارد، منظور از صدق، صدق همین خبر باشد؛ زیرا آیه در مقام بشارت دادن و وعده مسرتآمیز به پرهیزکاران است؛ یعنی میفرماید: این وعدهها که دادیم، مجلسى است، صدق و تخلف ناپذیر.بنابر این، در این آیه نوعى مقابله میان مشخصات عاقبت پرهیزکاران و مجرمان شده است؛ زیرا در آیات پیشین مجرمان را به عذاب آخرت و ضلالت دنیا تهدید میکرد، آنگاه چنین بیان نمود که: این عذاب یکى از مصادیق قدر است، و به همین جهت تخلف نمیپذیرد، و از سوى دیگر متقین را به ثواب و حضور نزد پروردگارشان - خداى ملیک مقتدر - وعده داد، و اینطور بیان کرد که: این وعده و این مجلس، مجلس صدقى است که دروغ در آن نیست.[3]خلاصه اینکه خداوند در این آیه در توصیف جایگاه پرهیزکاران در آخرت دو ویژگى را بیان کرد که همه امتیازات در آن جمع است.1. اینکه آنجا جایگاه صدق است و هیچگونه باطل و بیهودگى در آن راه ندارد؛ سراسر حق است و تمام وعدههاى خداوند در باره بهشت در آنجا عینیت پیدا میکند، و صدق آنها آشکار میشود.2. در جوار و قرب خدا است، همان چیزى که از کلمه «عند» استفاده میشود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکى دارد. البته این قرب و معنوى است , ...ادامه مطلب