آنچه درباره قد بلند غیر طبیعی - و حتی غیر ممکن - حضرت آدم(ع) در برخی منابع اسلامی آمده است؛ به جهت ضعف سند قابل پذیرش نبوده و با فرض پذیرش نیز نمیتوان به ظاهر آن استناد کرد. همچنین وجود قبری منسوب به هابیل در حومه دمشق از سند چندان معتبری برخوردار نبوده، و جز اندکی از کتابهای تاریخی، در روایات اشارهای به آن نشده است.یکی از گزارشهایی که در مورد قد آدم وجود دارد، این روایت است که در آن، مقاتل بن سلیمان گوید: از امام صادق(ع) درباره قد حضرت آدم(ع) هنگام فرودش به زمین پرسیدم؟ حضرت فرمود: «در کتاب على(ع) آمده است که پروردگار زمانی که آدم و حوا را به زمین فرستاد دو پای آدم روی بلندی کوه صفا و سرش زیر افق آسمان بود آدم از آزاری که به جهت این موقعیت و حرارت خورشید به او رسید به خداوند شکوه نمود خداوند به جبرئیل فرمود: آدم از گرمای خورشید شکایت دارد و جبرئیل او را در هم فشرد و قامتش هفتاد ذراع به ذراع خود آدم گردید و همین کار را با حوا نمود و طول قامتش به سی و پنج ذرع به اندازه طول قامتش گشت».[1]علامه مجلسی از لحاظ سند، این روایت را به جهت وجود «مقاتل بن سلیمان» در سند روایت، ضعیف شمرده و از لحاظ محتوا نیز به نقل انتقادها و توجیهها پرداخته است که به صورت اختصار به آن اشاره مینماییم:1. اینکه درخواست آدم(ع) برای کوتاهی قامت، به سبب آزار دیدن در اثر حرارت خورشید بوده، قابل پذیرش نیست؛, ...ادامه مطلب
حکیمان بر این باورند که هر چیزی برای بوجود آمدن نیاز به چهار علت دارد. علتهای چهارگانه در این تقسیمبندی عبارتاند از: 1. علت فاعلی، 2. علت مادی، 3. علت صوری، 4. علت غایی. [1]به عنوان نمونه، در فرایند ساخت یک صندلی، «نجّار» علت فاعلی بوده، «چوب» علت مادی، «شکل صندلی» علت صوری و «نشستن بر آن» علت غ, ...ادامه مطلب
قرآن کتاب هدایت و راهنمایی به سوی معنویت و کمال است، نه دائرة المعارف عمومی. همانگونه که میدانید و دانشمندان تاکنون به آن دست یافتهاند، در نظام هستی میلیاردها کهکشان وجود دارند که در هرکدام از آنها میلیاردها ستاره و سیاره وجود دارد، و این آسمان نیز همواره در حال گسترش است، چنانکه قرآن کریم میفر, ...ادامه مطلب
روایتی در این مورد در برخی کتابهای حدیثی به نقل از راویان اهل سنت وجود دارد که البته افراد موجود در سند آن چندان آشنا نبوده و بر این اساس، نمیتوان آنرا از روایات قابل اعتماد برشمرد :«حدّثنا أبو عبد الله محمد بن وَهبان الصالی رحمه الله قال حدّثنی أحمد بن أمان العامری قال حدّثنی عبد الله بن عبد الله بن عتبة بن عبد الله بن مسعود عن أبیه عن جده عبد الله بن مسعود قال سَمِعتُ رسول الله(ص) یقول: إِنَّ لِلشَّمْسِ وَجْهَیْنِ فَوَجْهٌ یُضِیءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ وَجْهٌ یُضِیءُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ عَلَى الْوَجْهَیْنِ مِنْهُمَا کِتَابَةٌ ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا تِلْکَ الْکِتَابَةُ؟ قُلْنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَم فَقَالَ الْکِتَابَةُ الَّتِی تَلِی أَهْلَ السَّمَاءِ اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَمَّا الْکِتَابَةُ الَّتِی تَلِی [أَهْلَ] الْأَرْضِ عَلِیٌّ نُورُ الْأَرَضِین».[1]با قطع نظر از سند این حدیث؛ در توضیح آن چند نکته بیان میشود:1. نور به معنای روشنایی که زایل کننده تاریکی و ظلمت است بر موجودات مختلفی اطلاق شده است. سادهترین معنای آن نور حسی است که از مراتب عالم اجسام است. مراتب والاتر نور، نور علم، ایمان، هدایت، پیامبر، امام، عقل، و ذات خداوندی است. در تمام این مصادیق، رفع سرگردانی و ظلمت و ایجاد روشنی و وضوح و تعیین راه و هدف از لوازم نور و روشنایی است. بنابراین، آدمیان که در این دنیا گرفتار انواع ظلمات و تاریکیها هستند میبایست به دنبال انواع روشنایی باشند تا به مراتب بالاتری از کمال دست یابند؛ از اینرو با توجه به روایات دیگر؛ میتوان گفت مقصود از «نور» در این حدیث، نور امامت است. چنانکه در روایتی مفضل بن عمر میگوید: شنیدم که امام صادق(ع) در تفسیر آیه: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»[2] میفرماید: «و پروردگار زمین؛ یعنی امام زمین [که زمین به نور امامش روشن میشود]...».[3] یعنی پروردگار عالم، زمین را با نور ولیّ و حجتهای خودش ائمه اطهار(ع) -امام علی(ع) تا امام مهدی(عج)-، روشن نموده است.2. اگرچه نور خداوند در صحنه تکوین پدیدار است و هر چیزی که خود را پدیدار میکند موجِد خود را هم نشان میدهد و موجودات این جهان آینههایی هستند که هر کدام متناسب با مرتبه وجودیشان و اوصاف و ویژگیهایی که دارند خالق خود را نشان میدهند، ولی خدا, ...ادامه مطلب