ابتدا باید دانست گاه انسانها در مصرف گوشت از حالت تعادل و میانهروی خارج میشوند. در سنت بودا خوردن تمام گوشتها ممنوع بوده، و پیروان این مکتب - در صورت التزام به آن - نباید هیچ نوع گوشتی را مصرف کنند. در طرف مقابل، برخی نیز از خوردن هیچ گوشتى حتى گوشت انسان خودداری نکرده[1] و در مصرف آن راه افراط را پیش میگیرند. اسلام در این مورد راهى میانه را انتخاب کرده و مصرف متعادل برخی گوشتها را نه تنها آزاد گذاشته، بلکه بدان توصیه نیز کرده است؛[2] زیرا انسان مانند دیگر موجودات، برای ادامه زندگی احتیاج به تغذیه دارد و نظر به اینکه سیستم تغذیه موجودات با هم متفاوت است، هر کدامشان به نوعی از غذاها نیازمندند که از این میان، انسان نیز برای تأمین پروتئین و ... به تغذیه از گوشت حیوانات نیاز دارد. با توجه به آنچه گفته شد، روایاتی در منابع حدیثی درباره برتری خوردن سرکه و زیتون نقل شده است که در ذیل به بررسی سندی و متنی آنها میپردازیم. 1. «عَنْهُ عَنْ إِسْماعیل بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمانَ عَنْ زَیْدِ بْنِ الْحَسَنِ قالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ(ع) یَقُولُ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً بِرَسُولِ اللهِ کَانَ یَأْکُلُ الْخُبْزَ وَ الْخَلَّ وَ الزَّیْتَ وَ یُطْعِمُ النَّاسَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ»؛[3] شبیهترین افراد به پیامبر (ص) از, ...ادامه مطلب
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ». سوره تحریم با داستانى که بین رسول خدا(ص) و بعضى از همسرانش رخ داده آغاز میشود، که شرح این قضیه را مفسران مختلف نقل کردهاند.[1] خلاصه یکی از نقلها آن است که پیامبر اسلام (ص) برنامهریزی کرده بود، هر روزى را در حجره یکى از همسرانش سپری کند، روزى که نوبت حفصه(دختر عمر) بود به حجره او رفت، حفصه اجازه گرفت که من با پدرم کاری دارم و بروم او را ملاقات کنم، حضرت اجازه داد وی رفت. رسول خدا(ص) در آن روز نزد ماریه قبطیه بود.[2] حفصه بعد از برگشت و اطلاع از این موضوع، زبان به اعتراض گشود که امروز نوبت من بود. پیامبر فرمود: دیگر نزد او نمیروم! گفتند حضرت قسم یاد, ...ادامه مطلب
آب قلیلی که با نجاست تماس داشته، اگر عین نجاست در آن نباشد، متنجس اول محسوب میشود.شایان ذکر است، برخی از فقها[1] درباره انتقال نجاست، تعداد واسطه را دخیل در حکم نمیدانند و معتقدند هر زمان که شیءای - با داشتن رطوبت - با متنجسی تماس پیدا کند آن را نجس میکند، هر چند که چندین واسطه خورده باشد.ضمائم:پ,قلیل,برخورد,«متنجس,اول»,خودش,«عین,نجاست»,دارد؟ ...ادامه مطلب
1. درباره بخش اول پرسش باید گفت: تا کنون انسان نتوانسته بدون بهرهبرداری از سلولهای یک موجود زنده، مستقلاً موجود زندهای را خلق کند و انسان شبیهسازی شده، مخلوق انسان نیست، بلکه در واقع مخلوق خدا است. به دیگر سخن؛ اگر بر فرض چنین چیزی اثبات و واقع شده باشد؛ این کار به معنای «خلق» انسان و یا هر موجو, ...ادامه مطلب
مستندی وجود ندارد که یاران آنحضرت از این مسئله خبر داشته باشند. اما روایاتی وجود دارد ناظر به اینکه آنان بدون وعده و هماهنگی قبلی به ناگاه در یکجا جمع میشوند.[1] شاید بتوان از این روایات استنباط کرد که آنان اطلاعی از جایگاهشان به عنوان سرباز ویژه امام عصر(عج) ندارند. البته، یاران معصوم حضرتشان – مانند حضرت عیسی(ع) – باید از جایگاه خود مطلع بوده و به اذن و اراده الاهی از این قضیه با خبر باشند. و الله العالم. [1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 58، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1409ق. «فِی قَوْلِهِ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً قَالَ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ یَجْمَعُونَ عَلَى غَیْرِ مِیعَادٍ». Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
شخصی که از دنیا میرود و متوجه مرگش میشود هراسان است؛ ترس از مواجه شدن با فرشتگان مرگ؛ جدا شدن روح از بدن - تا آن زمان تجربه نکرده بود -؛ ترس از وارد شدن در قبر و مواجه شدن با فرشتگان مأمور.بر این اساس، در روایت آمده است: هنگامى که برادر مؤمن خود را به طرف قبر میبرید او را ناگهان داخل قبر نگذارید و بدین وسیله قبر را بر وى دشوار و سخت مگردانید، بلکه میّت را در فاصله دو یا سه ذراعى[1] قبر از قسمت پایین قرار بده تا آمادگى پیدا کند سپس او را در لحد قبر قرار بده و اگر بتوانى صورتش را به خاک و روى زمین بچسبانى پس صورتش را برهنه کن و روى خاک بگذار و سزاوار است ولىّ میّت در کنار سر او باشد و از شیطان به خدا پناه برده و سپس فاتحة الکتاب و معوّذتین (سورههای فلق و ناس) و قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ و آیة الکرسى را قرائت کند و پس از آن عقائد حقّه را به زبان آورده و به یک یک از ائمّه(ع) اقرار کند تا برسد به صاحب امر حضرت امام مهدی(عج).[2]و نیز گفته شده؛ میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک میآیند و از تو سؤال میکنند به آنها این جوابها را بده.بر این اساس، تلقین نوعی یادآوری برای افراد معتقد است و نه دعوت به ایمان برای غیر مؤمنان. به عبارت دیگر؛ تلقین کمکی به فرد مرده است تا برای زندگی برزخی و مواجه شدن با ملائکه آمادهتر باشد. البته برای به ظاهر مسلمانانی که خدا و رسول در زندگیشان هیچ نقشی نداشته، تلقین تنها یک امر ظاهری است؛ زیرا زندگان نمیتوانند مرزبندی دقیقی از افراد معتقد و غیر معتقد داشته باشند. [1]. ذراع در اینجا؛ به حد فاصل آرنج تا سر انگشت میانی میگویند. [2]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 306، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب