اسلام تسکت

متن مرتبط با «خلیفه» در سایت اسلام تسکت نوشته شده است

آیا دست به سینه ایستادن در نماز، به دستور عمر(خلیفه دوم) و با الگو برداری از رفتار ایرانیان در مقابل پادشاهانشان بود؟

  • شواهدی در روایات اهل‌بیت(ع) یافت می‌شود که دست روی دست گذاشتن از آدابی است که در میان زرتشتیان رواج داشته و مسلمانان نباید در نماز خود، مشابه رفتار آنان را انجام دهند،[1] چنان‌که در روایتی می‌خوانیم: «در نماز دست روی دست مگذار که این کار را مجوسی‌ها انجام می‌دهند».[2] و واژه «مجوس»، در زبان عربی به زرتشتیان ایران باستان اطلاق می‌شود. دین زرتشی که دین مجوسیان است، با کتاب‌های مقدس (تورات و انجیل) ارتباط دارد. در کتاب مقدس از خود این دین نام برده نشده است، اما از سلاطین ایران در هشت صحیفه از صحیفه‌های تورات نام برده شده است.[3]اما این‌که آیا انجام این کار در نماز به دستور عمر بن خطاب بوده، در کتاب فقهی جواهر الکلام که از کتاب‌های فقهی نسبتاً متأخر و تألیف علامه شیخ محمد حسن نجفی(متوفای 1266 هـ ق) می‌باشد، گزارشی از پیشینه و آغاز تکتّف (بر سینه گذاشتن دست‌ها) یا تکفیر[4] (دست روی دست گذاشتن) در نماز، به شرح زیر آمده است:وقتی اسیران عجم را نزد عمر بن خطاب آوردند، در مقابل او دست به سینه(به حالت تکتف) ایستادند. درباره این کارشان سؤال کرد. آنها گفتند: ما این کار را به نشانه خضوع و تواضع در مقابل پادشاهان و حاکمانمان انجام می‌دهیم. عمر انجام این کار را در نماز نیکو دانست و از این‌که این کار تشبّه به کفار است، غافل ماند.[5]ایشان منبعی برای این گزارش ذکر نکرده و ما نیز در جست‌وجویی که در , ...ادامه مطلب

  • حاجی خلیفه که بود؟ آیا کتاب «کشف الظنون» او معتبر است؟

  • مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی (یا چَلَبی)، معروف به «حاجی خلیفه»؛[1] دانشمند، تاریخ‌نگار و کتابنامه‌نویس سرشناس تُرک در قرن یازدهم است؛ او در 1017[2] یا 1004ق[3] در قسطنطینیه (استانبول) متولد شد.سبب نامیده شدنش به «کاتب»، اشتغالش به نوشتن دفاتر دولتی، و علت پیدا کردن عنوان «چلبی»، درجه فضل و معلوماتش بود.[4]پدرش ابتدا در «سرای» (دربار) خدمت می‌کرد و سپس وارد فوج سِلَی‌دار (سلاح‌دار) سپاه عثمانی شد. م,حاجی,خلیفه,بود؟,کتاب,«کشف,الظنون»,معتبر,است؟ ...ادامه مطلب

  • آیا «حجت خدا» با «خلیفه خدا» به یک معنا بوده و یا تفاوتهایی با هم دارند؟

  • 1. حجتحجّت در لغت؛ چیزى است که به وسیله آن پیروزى در مقابل مخالف به دست می‌آید.[1] دانشمندان علوم مختلف، بر اساس معنای لغوی، اصطلاح حجّت را در مصادیق مناسب آن دانش به کار می‌برند؛ به عنوان مثال در منطق، برهان یا حد وسط قیاس، حجت نامیده می‌شود. دانشمندان علم اصول، هر چیزی که شرعاً واسطه در اثبات است؛ یعنی حکم یا موضوع حکم را ثابت کند، حجّت می‌نامند.[2] حجّت در این اصطلاح، با «اماره»، «طریق» و «دلیل, ...ادامه مطلب

  • آیا امام علی(ع)، قاتل خلیفه دوم را بعد از ارتکاب قتل، فراری داد؟

  • ماجرای فرار ابو لؤلؤ(قاتل خلیفه دوم) و کمک امام علی(ع) به او در این فرار در منابع معتبر شیعه و اهل سنت بیان نشده است. به نظر می‌رسد این داستان فقط در قرن هفتم در میان برخی از عوام وجود داشت و بعد عماد الدین طبری در «کامل بهائی»[1] ابتدا به نقل آن پرداخت و سپس به نادرستی آن اشاره کرده است. متن نوشته فارسی کهن عماد الدین طبری چنین است:«گویند که در خانه على(ع) رفت؛ على(ع) بر در خانه نشسته بود؛ از آن‌جا برخاست و به جاى دیگر نشست؛ چون مردم به طلب او رفتند على(ع) سوگند یاد کرد تا من این‌جا نشسته‌ام هیچ‌کس را ندیدم.و هم آن شب ابو لؤلؤ را دُلدُل نشاند و گفت آن‌جا که دلدل بایستد به زین فرود آى. و هم آن شب زنى بخواه و نامه‌اى به او داد به اهل قم که در حال وصول او به قم، زنى را به عقد نکاح به او دهند و چون سال تمام شد و مردم به طلب او به قم رسیدند او پسرى آورده بود مردم را معلوم شد که از معجزات على بوده است».[2]طبری سپس به عدم صحت این روایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «این روایت صحتى ندارد بلکه ابو لؤلؤ هم در مدینه بود و عمر نگذاشت که او را بکشند و گفت نشاید که غلامى را در عوض خون من بکشید و گفت تا آزاد کردند».[3]واعظ قمی در مقدمه کتاب فضائل أهل بیت(ع)،[4] نوشته عماد الدین طبری می‌نویسد: «در "کامل" نوعى اخبار تازه و شگفت وجود دارد که تحقیق جدى می‌طلبد...».[5]اسحاق بن فتحان ابتدا حکایت فراری‌دادن قاتل عمر توسط امام علی(ع) را ذکر کرده و سپس می‌نویسد: «این شایعه به قدرى بی‌پایه است که خود عماد به دنبالش می‌نویسد: و این روایت صحتى ندارد ... روشن است که خبر اخیر هم نادرست است؛ زیرا به روایت منابع معمول تاریخى، ابو لؤلؤ در همان مسجد در وقتى که عده‌اى را کشت و عده‌اى را مجروح کرد، کشته شد. به طور کلى باید توجه داشت که بسیارى از مطالب تاریخى که عماد الدین طبرى مطرح کرده، اخبار منحصر او است و منشأ و منبعى براى آنها ذکر نکرده است».[6]در عبارت عربی، عماد الدین طبری از کلمه «گویند(قیل)» استفاده کرده که این امر نیز خود نشان از عدم اعتبار آن است.اشکال دیگری که بر این روایت عامیانه وارد است؛ این است که چرا علی(ع) باید ابو لؤلؤ را فراری دهد؟ آیا او از شیعیان علی(ع) بود؟ آیا علی(ع) خواستار قتل عمر بود؟ پاسخ به این سؤالات وقتی روشن می‌شود که بدانیم در جریان قتل عثمان، علی(ع) به رغم همه بی‌عدالتی‌ه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها