در مورد موضوع مطرح شده در پرسش، باید به نکاتی توجه کرد: 1. استفاده از اسم تفضیل در برخی اعمال به معنای کمارزش بودن کارهای دیگر نیست. به عبارت دیگر، همزمان میتوان این صفت را در کارهای مختلف استفاده نمود.[1] 2. برتر بودن ذکر صلوات به معنای بیتوجهی به دیگر کارهای نیک نبوده، و به عبارتی این عمل به گونهای است که میتوان همزمان با آن به دیگر اعمال مستحب و واجب نیز پرداخت. میتوان روزه گرفت و صلوات فرستاد، میتوان به فقرا کمک کرد، دلی را شاد نمود، در تشییع جنازهای شرکت کرد، به عیادت مریضی رفت و ... همزمان صلوات فرستاد. 3. کسی که خداوند به او توفیق فرستادن صلوات را میدهد، نوعی ارتباط معنوی با صاحب صلوات که همان پیامبر خدا(ص) باشد برای او ایجاد میشود و انگیزهاش در همسویی با آن اسوه کمال بیشتر شده و همین موضوع او را به سوی خوبیهای بیشتری رهنمون میشود. 4. امام رضا(ع) میفرماید: «کسى که توانایی ندارد که گناهان خود را بزداید بر محمد و آل او صلوات فرستد؛ زیرا صلوات گناهان را از ریشه نابود میسازد».[2] این روایت به روشنی بیانگر این است که آنچه سبب میشود انسان از خداوند دور شده و سراغ اعمال نیک نرود گناهان است و با صلوات و یاد حق، غبار غفلت از دل زدوده شده و زمینه عمل به همه خیرات در او به وجود میآید. از این جهت، امام صادق(ع) نیز صلوات را از برترین اعمال ش, ...ادامه مطلب
در این مورد باید گفت که «افضل الاعمال» همواره به معنای با فضیلتتر بودن یک عمل نسبت به تمام اعمال دیگر نیست؛ به عبارتی این فضلیت و برتری، مطلق نیست، بلکه منظور برتری نسبی نسبت به بسیاری از اعمال دیگر است. برای نمونه برخی از این نوع روایات بیان میشود:1. «أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ أَخْبِرْنِی مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فَقَالَ الْإِیمَانُ بِاللَّه»؛[1] شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسید و پرسید کدام کار با فضیلتتر است، حضرت فرمود ایمان به خدا.2. «وَ لَیْسَ شَیْءٌ مِمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَشَدَّ مِنَ الْجِهَادِ هُوَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ ثَوَابا»؛[2] در آن چیزهایی که خداوند بر بندگانش واجب فرمود، چیزی سختتر و با فضیلتتر از جهاد وجود ندارد.3. «وَ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ»؛[3] با فضیلتترین اعمال در پیشگاه خدای متعال، وارد نمودن شادی بر مؤمن است.4. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ (ص) قَالَ: فَوْقَ کُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ ُ بِرٌّ»؛[4] بالاتر از هر نیکیای نیکی دیگری است، تا اینکه کسی در راه خدا کشته شود، و هنگامی که در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکیای وجود ندارد.5. «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»؛[5] وقتی در روز قیامت خداوند تمام مردم را در یکجا جمع کند، و ترازوی اعمال آورده شود، خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن میشود، و قلم علما بر خون شهیدان برتری خواهد یافت.با دقت در این روایات ملاحظه میشود که منظور از این برتریها نسبی است؛ یعنی هریک از این اعمال با توجه به موقعیت و شرایط خود بالاتر از دیگر اعمال است. به عنوان نمونه، اگر پیامبر اسلام(ص) فرمود بالاتر از هر نیکی و خوبی، نیکی دیگری نیز وجود دارد، مگر شهادت در راه خدا که بالاتر از آن نیکی دیگری وجود ندارد، این برتری به شرایط زمانی خاصی بستگی دارد که فقط با جهاد و شهادت در راه خدا میتو, ...ادامه مطلب