اسلام تسکت

متن مرتبط با «ابو» در سایت اسلام تسکت نوشته شده است

آیا تمام اهل‌سنت، «ابوحنیفه» را به عنوان یک رهبر دینی پذیرفته و یا به او احترام می‌گذارند؟

  • «ابوحنیفه»[1] یکی از بزرگان اهل‌سنت است که حنفی‌ها(یکی از مکاتب چهارگانه مهم اهل‌سنت) پیرو او هستند. وی  علاوه بر آن‌که پیشوای مذهبی حنفی‌ها است، مورد احترام پیروان دیگر مکاتب اهل‌سنت هم می‌باشد., ...ادامه مطلب

  • به چه دلیل شیعیان، هند دختر عتبه(همسر ابوسفیان و مادر معاویه) را متهم به زنا می‌کنند؟

  • «هند» دختر «عتبه بن ربیعه بن عبد شمس بن عبد مناف»،[1] یکی از افراد معروف در تاریخ صدر اسلام است. نام مادر او «صفیة بنت أمیة بن حارثة بن الأوقص‏» است.[2] در توصیف او آمده که زنی زیبارو، صاحب‌نظر، عاقل،, ...ادامه مطلب

  • با نفخه اول، تمام موجودات نابود شده و بعد از نفخه دوم، رستاخیز آغاز می‌شود، پس چگونه حضرت یونس(ع) اگر از تسبیح‌گویان نبود، تا رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند؟ مگر ایشان و ماهی با نفخه اول هلاک نمی‌شدند؟!

  • قرآن کریم در توصیف ماجرای محبوس شدن حضرت یونس(ع) در شکم ماهی می‌فرماید:«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُون‏»؛[1] «اگر او از تسبیح کنندگان نبود، مسلّماً تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند».در تفسیر این آیه ابتدا باید گفت؛ اگر عبارت «تا روز رستاخیز» را به «تا قبل از نفخه اول» نیز تفسیر کنیم، مشکلی وجود نخواهد داشت؛ زیرا جریان رستاخیز و برانگیخته شدن عملاً با نفخه اول آغاز می‌شود. همان‌گونه که مهلت خواستن شیطان از پروردگار با عبارت «أَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُون‏»[2] به معنای مهلت خواستن تا نفخه اول است و گرنه، میان نفخه اول و دوم، زمینه‌ای برای فعالیت شیطان نیست.با این مقدمه باید گفت که احتمالاتى در مورد این آیه از سوی مفسران بیان شده است:1. هم یونس و هم ماهی زنده ‌مانده و یونس به صورت یک زندانى تا روز قیامت در شکم ماهى محبوس بود.[3]2. یونس از دنیا می‌رفت و ماهى به صورت قبری [سیّار] برای او، زنده می‌ماند.[4]3. یونس و ماهى هر دو می‌مردند و شکم ماهى قبر یونس می‌شد، و او در دل ماهى و ماهى در دل زمین تا روز رستاخیز دفن مى‏شدند،[5] و یا به قعر دریا فرو می‌رفتند.[6]4. این تعبیر، کنایه‌ای از مدت طولانى است؛ یعنى یونس تا مدتى طولانى در این زندان باقى می‌ماند.[7]برخی از مفسران در نقد این احتمالات گفته‌اند: مراد، جاوید بودن مکث ی, ...ادامه مطلب

  • کتب و ابواب نوادر در جوامع حدیثی به چه معنا است؟

  • «نوادر» عنوان عامی برای دسته‌‌ای از کتاب‌‌های حدیثی است که در قرون اولیه اسلامی تألیف شده و احادیث غیر مشهور، یا احادیث مشتمل بر احکام غیر متداول و غیر متعارف را در برداشته است. در این میان، «نوادر محمد بن ابی‌ عمیر» (متوفای 217) و «نوادر احمد بن م, ...ادامه مطلب

  • ابو مسلم خراسانی که بود؟ امام صادق(ع) و امام رضا(ع) درباره قیام او چه دیدگاهی داشتند؟

  • عبدالرّحمن بن مسلم (یا عثمان) بن یسار بن شذوس بن جودرن از فرزندان بزرگمهر بن بختکان،‏ معروف به «ابومسلم خراسانی» در سال 100ق در اصفهان پاى به عرصه وجود نهاد و در کوفه به سن رشد رسید.[1] او در نوزده سالگى به خدمت ابراهیم امام (فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب‏) درآمد.[2] وى که آثار هوش و زیرکى را در او مى‏دید در احترامش کوشید و بدو پیشنهاد کرد تا نام و کنیه‏اى دیگر برگزیند، و او نام و کنیه «عبدالرحمن» و «ابومسلم» را بر خود نهاد.[3]گزارش شده است که نام پدر او پیش از آن‌که اسلام بیاورد، «بنداذ هرمز» و نام خودش «بهزادان» بود.[4]ابومسلم در سال 137ق، و در زمان خلافت منصور دوانقی(دوا,ابو,مسلم,خراسانی,بود؟,امام,صادقع,امام,رضاع,درباره,قیام,دیدگاهی,داشتند؟ ...ادامه مطلب

  • آیا عباراتی چون «یا ابو الفضل» و «حضرت ابو الفضل» اشتباه بوده و حتما باید «یا ابا الفضل» و «حضرت ابی الفضل»بگوییم و بنگاریم؟!

  • کیفیت نوشتن و خواندن واژه «ابو الفضل» و هر کلمه دیگری که ابتدای آن «ابو» قرار دارد، مربوط به نقش آن در جمله است که احکام آن در بخش اعراب اسماء سته(ششگانه) در ادبیات عرب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از این‌رو، برای روشن شدن موضوع، به‌طور مختصر به کیفیت اعراب اسماء سته می‌پردازیم.در زبان عربی، به‌, ...ادامه مطلب

  • آیا ابوبکر بن أبی قحافه، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان(خلفای ثلاثه) در منقبت امام علی(ع) سخنی گفته‌اند؟

  • خلفای سه‌گانه، بویژه عمر بن خطاب، در منقبت و منزلت امام علی(ع) سخنانی گفته و یا روایاتی از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند. در این‌جا برای نمونه تنها به تعدادی از آنها - از منابع اهل سنت- اشاره می‌شود:1. عبد الله بن عبّاس می‌گوید: شنیدم عمر با گروهى که نزد او بودند، درباره پیش‌گامان اسلام، گفت‌وگو می‌کرد. عم, ...ادامه مطلب

  • درباره آن دسته از صفات پروردگار که - مانند دارابودن اعضا و جوارح - مخالف عقل قطعى بوده، اما در قرآن بدانها اشاره شده است، چند نظریه وجود دارد؟ نظریه شیعه کدام است؟

  • در خصوص آیاتی از قرآن که صفات خداوند در آن یاد شده و ظاهرش مخالف عقل قطعى است، بین متکلمان اسلامی چهار ‏نظریه ‏وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:1. تفویض‏جمعی از علماى اهل‌‏سنت این مسئله را به خدا واگذار نموده و گفته‌اند: لازم است به ‏جهت احتیاط در دین، راجع به این‌گونه صفات خدا هیچ سخنى نگفت, ...ادامه مطلب

  • بسیار می‌بینیم که ثروت فرد ربا دهنده همواره در حال افزایش است! آیا این واقعیت با آیه‌ای که ناظر به محو و نابودی ثروتی است که از ربا به دست می‌آید، ناهمخوان نیست؟!

  • آنچه در پرسش آمده موضوعی است که در روایات از معصومان(ع) نیز پرسیده شده است:1. از امام صادق(ع) پرسیدند: گاه می‌بینیم که مردى ربا می‌خورد و با این وجود بر مال و ثروتش نیز افزوده می‌شود؟ آن‌حضرت فرمود: حتی اگر مال و ثروتش هم افزایش یابد، خداوند دین او را از بین می‌بَرَد(و چه بی‌برکتی بدتر از این!).[1]2. فردی از حضرتشان درباره آیه «خداوند ربا را می‌کاهد و صدقات را فزونى می‌بخشد»،[2] توضیح خواست و عرضه داشت: گاه فرد رباخواری را می‌بینم که بر ثروتش افزوده می‌شود؟! امام ششم(ع) پاسخ فرمود: «کدام نابودى و بی‌برکتى بدتر از این‌که یک درهم ربا(در صورت توبه نکردن)، تمام دینش را نابود می‌کند. و حتی اگر توبه کند(چون باید مبلغ ربا را به صاحبانش برگرداند) ثروتش از دست رفته و فقیر می‌شود».[3]این دو روایت در پاسخ به افزایش موردی و فردی ثروت برخی رباخواران است که برای برخی از اصحاب، ایجاد شبهه کرده و آن‌را مخالف با واقعیات موجود پنداشته بودند. امام معصوم در صدد بیان این واقعیت بودند که حتی در این افزایش‌های موردی نیز می‌توان آیه مورد نظر را توجیه کرد و به عبارت دیگر، این روایات همخوان با آیه 39 سوره روم, ...ادامه مطلب

  • آخرت، بهشت و دوزخ بعد از حیات مادی این دنیا و بعد از آنکه آسمانها و زمین نابود شدند رخ خواهد داد. پس چرا در قرآن می‌خوانیم که بهشتیان و دوزخیان تا هنگامی که آسمانها و زمین برپا است در بهشت و جهنم باقی خواهند ماند؟ آیا مراد، آسمان و زمین غیر مادی است؟!

  • در آیه 107 و 108 سوره مبارکه هود درباره جهنمیان همچنین کسانی که سعادتمند و خوشبخت شده‌اند، می‌خوانیم: «خالِدینَ فیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ...»؛ یعنی هر دو گروه در جهنم و بهشت می‌مانند تا وقتی که آسمان و زمین پا برجاست!حال سؤال این است که آیا چنین نیست که با برپایی قیامت، آسمان و زمین از بین رفته و آسمان دنیا نابود می‌شود؟ چرا که خداوند در آیات دیگر فرموده است: «در آن روز خورشید بی‌فروغ گشته و کوه‌‌ها به راه می‌‌افتند و از جا کنده می‌شوند».[1] حال با این توصیفات که نشان دهنده آن است که زمین، آسمان و هر آنچه در آنها وجود دارد در آستانه قیامت از بین خواهند رفت، چرا پروردگار در سوره هود می‌فرماید: بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهنم‌اند تا آسمان و زمین پابرجا است؟!برای این سؤال چند پاسخ ارائه شده است که به دو پاسخ اشاره می‌کنیم:1. تعبیر(مادام السموات و الارض) تعبیری کنایی ازخلود و ابدیت است. در کلام عرب و در دیگر زبان‌ها این گونه کنایات فراوان به کار برده می‌شود.[2] 2. در پاسخ دومی که به این سؤال داده شده است به این آیه از قرآن کریم اشاره شده است که: «در آن روز که این زمین به زم,بهشت و آخرت,بهشت و آخرت نارنیا ...ادامه مطلب

  • آیا اعتقاد مسلمانان به آخرت و اینکه همه چیز نابود شده و سپس ایجاد می‌شود به خرافه شبیه نیست؟

  • با این نگاه باید اصل پیدایش دنیای مادی و تمام فرضیه‌هایی که اندیشمندان و اخترشناسان در مورد آن ارائه می‌کنند را خرافه بدانیم، در حالی‌که چنین نیست. خرافه آن است که نه تنها هیچ پشتوانه علمی و یقینی نداشته، بلکه علم و یقین بر خلاف آن حکم کند، مانند آنکه بتی که ساخته دست خودمان است را آفریننده و رازق خود بدانیم! حال این‌که مسئله معاد با دلایل قطعی و یقینی عقلی و نقلی به اثبات رسیده است. گذشته از این، اعتقاد به معاد تنها عقیده مسلمانان نیست، بلکه تمام ادیان الهی به آن معتقدند.  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از نگاه قرآن چه عواملی باعث نابودی جوامع می‌شود؟

  • یکی از سنت‌های الهی که در قرآن کریم بیان شده، سنت مرگ و حیات جوامع و ملت‌ها است. براساس آنچه در تعالیم دینی آمده، جوامع نیز بسان افراد دارای حیات و مرگ هستند. این مرگ و حیات از نگاه قرآن به عوامل مختلفی بستگی دارد. قرآن کریم شروع نابودی ملت‌ها را از قوم نوح(ع) بیان می‌کند: «چه بسیار مردمى که در قرون بعد از نوح، زندگى می‌کردند (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم! و کافى است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بینا است».[1]در این مختصر به برخی از مهم‌ترین عوامل نابودی ملت‌ها و تمدن‌های بشری که در قرآن به آنها اشاره شده، خواهیم پرداخت.1. تکذیب آیات الهی: یکی از عوامل نابود کننده جامعه‌‌‌ها از دیدگاه قرآن است: «ما به آنها [قوم عاد] قدرتى دادیم که به شما ندادیم، و براى آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوش‌ها و چشم‌ها و نه عقل‌هایشان براى آنان هیچ سودى نداشت؛ چرا که آیات خدا را انکار می‌کردند و سرانجام، عذابی که مسخره‌اش می‌کردند، دامنگیرشان شد».[2]  2. ظلم و ستم: «ما امّت‌هاى پیش از شما را، هنگامى که ظلم کردند، هلاک نمودیم، در حالی‌که پیامبرانشان دلایل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها ایمان نیاوردند. این‌گونه گروه مجرمان را کیفر می‌دهیم»![3]3. فساد رهبران و ثروت‌مندان: «و هنگامى که بخواهیم شهر و دیارى را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را براى «مترفین» آن‌جا، بیان می‌کنیم، سپس هنگامى که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم».[4]4. جرم و گناه: «آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامى که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرت‌هایى به آنها داده بودیم که به شما ندادیم؛ باران‌هاى پى در پى براى آنها فرستادیم و از زیر (آبادی‌هاى) آنها، نهرها را جارى ساختیم، (اما هنگامى که سرکشى و طغیان کردند) آنان را به دلیل گناهانشان نابود کردیم و جمعیت دیگرى بعد از آنان پدید آوردیم».[5]5. تکبر و استکبار: «امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: «چه کسى از ما نیرومندتر است؟!» آیا نمی‌دانستند خداوندى که آنان را آفریده از آنها قوی‌تر است؟ و (برای این پندار) پیوسته آیات ما را انکار می‌کردند. سرانجام تندبادى شدید و هول‌‏انگیز و سرد و سخت در روزهایى شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگى دنی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها